سریعترین سرخپوست دنیا

سریعترین سرخپوست دنیا

۲۳ زبان

  • مقاله
  • بحث
  • خواندن
  • ویرایش
  • نمایش تاریخچه

ابزارها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

سریعترین سرخپوست دنیا

پوستر فیلم

کارگردانراجر دونالدسون

تهیه‌کنندهآوی لرنر

نویسندهراجر دونالدسون

بازیگرانسِر آنتونی هاپکینز
دایان لد
جسیکا کافیل
کریستوفر لافورد

موسیقیجی. پیتر رابینسون

فیلم‌برداردیوید گریبل

تدوین‌گرجان گیلبرت

توزیع‌کنندهمگنولیا پیکچرز

تاریخ‌های انتشار

  • ۷ دسامبر ۲۰۰۵ (نیوزیلند)
  • ۳ فوریه ۲۰۰۶ (ایالات متحده)

مدت زمان

۱۲۷ دقیقه

کشورنیوزیلند

زبانانگلیسی

هزینهٔ فیلم۲۵ میلیون دلار

سریعترین سرخپوست دنیا (به انگلیسی: The World's Fastest Indian) یک فیلم زندگی‌نامه‌ای نیوزیلندی محصول سال ۲۰۰۵ است که بر پایهٔ زندگی موتورسوار مشهور نیوزیلندی، بارت مونرو و موتور ساخت شرکت "ایندیَن" (در انگلیسی به معنی سرخپوست) او ساخته شده است. مونرو رکوردهای سرعت متعددی را در اواخر دههٔ ۱۹۵۰ و دههٔ ۱۹۶۰ در دشت نمک یوتا برای موتورهای زیر ۱۰۰۰ سی سی بنام خود ثبت کرد. فیلم به کارگردانی کارگردان نیوزیلندی، راجر دونالدسون و با درخشش آنتونی هاپکینز، با افتتاح در دسامبر ۲۰۰۵، نظرهای مثبتی دریافت کرد.[۱] و بسرعت با فروش ۷٬۰۴۳٬۰۰۰ دلار، تبدیل به پرفروشترین فیلم داخلی نیوزلند شد.[۲] همچنین فروش فیلم در سراسر جهان ۱۸٬۲۹۷٬۶۹۰ دلار بوده است.[۳]

نقش‌ها[ویرایش]

  • آنتونی هاپکینز در نقش بارت مونرو
  • جسیکا کافیل در نقش وندی
  • جو هاوارد در نقش اتو
  • کریس ویلیامز در نقش تینا، مرد زن نمایی که کارمند هتل است.
  • پال رودریگز در نقش فرناندو
  • کریستوفر لافورد در نقش جیم مافت
  • آنی ویتل در نقش فران
  • آرون جیمز مورفی در نقش تام
  • کریس برونو در نقش باب
  • تیم شدبولت در نقش فرانک
  • بروس گرین وود در نقش جری
  • دایان لد در نقش آدا
  • ساگینا گرنت در نقش جیک

مدل استفاده شده بعنوان موتور سرخ پوست مونرو در فیلم.

پانویس[ویرایش]

  1. ↑ "The World's Fastest Indian (2005)". Rotten Tomatoes. Retrieved 5 July 2010.
  2. ↑ «New Zealand box office Top 10». بایگانی‌شده از اصلی در ۷ فوریه ۲۰۰۷. دریافت‌شده در ۷ ژانویه ۲۰۱۴.
  3. ↑ "The World's Fastest Indian (2005)". Box Office Mojo. Retrieved 5 July 2010.

منابع[ویرایش]

  • مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا. «The World's Fastest Indian». در دانشنامهٔ ویکی‌پدیای انگلیسی، بازبینی‌شده در ۷ ژانویه ۲۰۱۴.

پیوند به بیرون[ویرایش]

مجموعه‌ای از گفتاوردهای مربوط به سریعترین سرخپوست دنیا در ویکی‌گفتاورد موجود است.

  • سریعترین سرخپوست دنیا در بانک اطلاعات اینترنتی فیلم‌ها (IMDb)
  • سریعترین سرخپوست دنیا در آل‌مووی
  • سریعترین سرخپوست دنیا در راتن تومیتوز
  • سریعترین سرخپوست دنیا در متاکریتیک
  • The World's Fastest Indian در باکس آفیس موجو

عمر (فیلم)

عمر (فیلم)

۱۸ زبان

  • مقاله
  • بحث
  • خواندن
  • ویرایش
  • نمایش تاریخچه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

با عمر (مجموعه تلویزیونی) اشتباه نشود.

عمر

پوستر فیلم

کارگردانهانی ابواسعد

تهیه‌کنندههانی ابواسعد
ولید زعیتر
دیوید گرسون

نویسندههانی ابواسعد

بازیگرانآدم بکری
ایاد هورانی
سامر بشارات
ولید زعیتر
لیم لوبانی
روهل عیادی
یوسف سوید

فیلم‌بردارایهاب عسل

تدوین‌گرمارتین برینکلر
ایاس سلمان

مدت زمان

۹۶ دقیقه

کشورفلسطین

زبانعربی، عبری

عمر یک فیلم درام فلسطینی محصول ۲۰۱۳ به کارگردانی هانی ابواسعد است. از این فیلم در جشنواره کن سال ۲۰۱۳ رونمایی شد. فیلم «عمر» پنجمین اثر بلند داستانی «ابو اسعد» و دومین فیلمی است که در میان آثار سینمایی وی، پس از اینک بهشت در سال ۲۰۰۵، به لیست نامزدهای نهایی جوایز اسکار راه یافته‌است. این فیلم طی ۸ هفته در شهرهای ناصره، نابلس و بیت شنان تصوربرداری شد و در آن آدم بکری در نقش «عمر» و لیم لوبانی در نقش «نادیه» از فلسطین بازیگران اصلی هستند. همچنین ولید فاروق زعتیر در نقش «رامی»، سامر بشارات در نقش «امجد» و ایاد حورانی در نقش «طارق» نیز در این فیلم نقش‌آفرینی کرده‌اند. هانی ابواسعد، کارگردان فیلم در گفتگو با شبکه خبری «الجزیره» گفت: این فیلم ۹۸ دقیقه‌ای که از واقعیت‌های زندگی روزمره مردم فلسطین الهام گرفته شده، روایتگر رابطه چند دوست است که برای آزادی سرزمین خود با سربازان اسرائیلی مبارزه می‌کنند، اما در این مسیر دچار اشتباهاتی می‌شوند.

خلاصه داستان[ویرایش]

داستان فیلم به صورت کلی دربارهٔ یک کارگر نانوایی به اسم «عمر» است که هر روز خود را در تیررس سربازان اسرائیلی قرار می‌دهد و...

عوامل فیلم[ویرایش]

بازیگران[ویرایش]

  • آدم بکری .... عمر
  • ایاد هورانی .... طارق
  • سامر بشارات … امجد
  • ولید زعیتر .... رامی
  • لیم لوبانی .... نادیا
  • روهل عیادی … حسام
  • رمزی المقدسی … محسن علی طه
  • باهر اجباریا .... زندان بان
  • مجد بیطار .... دوست طارق
  • ولید عبدالسلام … رهبر مراسم تشییع جنازه
  • دیوید گرسن .... زندان بان
  • عصام ابو عابد … رئیس عمر
  • فؤاد عبد الهادی … سرباز
  • عادل ابو لاشین … تعقیب کننده در بازار
  • یوسف جو سوید … شکنجه گر
  • باهر اجباریا … زندان بان
  • دیوید گیرسون … زندان بان
  • ایلی رزق … زندان بان
  • افیشای سلیمان … زندان بان
  • ایهاب جاد الله … زندانی در حیاط
  • موسی حبیب‌الله … مدیر فروشگاه
  • وفاء عون … مادر عمر
  • آنا ماریا حوا .... خواهر عمر
  • جهاد ابو عسل … پدر عمر
  • نجوی عرامنه … خواهر امجد
  • زیاد جرجور … برادر عمر
  • طارق قبطی … پدر طارق
  • موسی عوض … محافظ طارق
  • جمال خلایله … محافظ طارق
  • مروه داود … دوست صدیق نادیه
  • بولین یاهوث … دوست نادیه
  • رشا نحاس … دوست نادیه
  • محمدحسن … مردی که در کنار دیوار به عمر کمک کرد
  • ایم احمد اسد
  • ابراهیم بولص
  • المارون بولص
  • شتریت عیران
  • الیانا فارانش
  • روان فارانش
  • جریس غرایب
  • التمار هالبیرین
  • الیاس ابوهاتوم
  • انا ماریا هوی
  • دونا الهوی دوست نادیه
  • لورا حوا

حقیقت زشت

حقیقت زشت

قت زشت (2009) > صحنه

5 از 30 عکس

بعدی

قبلی

 فیلم سینمایی حقیقت زشت با حضور کاترین هیگل، جرارد باتلر، Nick Searcy، John Michael Higgins، Cheryl Hines و Bree Turner

فیلم سینمایی حقیقت زشت با حضور کاترین هیگل و جرارد باتلر

۳۴ زبان

  • مقاله
  • بحث
  • خواندن
  • ویرایش
  • نمایش تاریخچه

ابزارها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

حقیقت زشت

کارگردانرابرت لوکتیک

تهیه‌کنندهگری لوکزی

بازیگرانجرارد باتلر
کاترین هیگل
بونی سامرویل
کوین کانلی
چریل هاینس

تاریخ‌های انتشار

۲۰۰۹

مدت زمان

۹۶ دقیقه

کشورایالات متحده

زبانانگلیسی

هزینهٔ فیلم۳۸ میلیون دلار

فروش گیشه۲۰۵٬۲۹۸٬۹۰۷ دلار

حقیقت زشت (به انگلیسی: The Ugly Truth) یک فیلم کمدی رمانتیک آمریکایی با بازیِ کاترین هیگل، جرارد باتلر، بونی سامرویل، کوین کانلی، چریل هاینس، نیک سیرسی، اریک وینتر، یوت نیکول براون و کریگ فرگوسن می‌باشد. این فیلم در ۲۲ ژوئن ۲۰۰۹ در آمریکای شمالی منتشر شد؛ و توسط لیکشور اینترتیمنت و کلمبیا پیکچرز ساخته شد.

بازیگران[ویرایش]

  • کاترین هیگل در نقش ابیگل «ابی» ریچر، تهیه‌کننده یک برنامه تلویزیونی صبحگاهی.
  • جرارد باتلر در نقش مایک چادوی، مجری مردسالارِ برنامهٔ ابی
  • اریک وینتر در نقش کالین اندرسون، دکتری که در همسایگی ابی زندگی می‌کند.
  • نیک سیرچی در نقش استوارت، رئیس ابی و مایک

خلاصه[ویرایش]

ابی ریچتر (کاترین هیگل) تهیه‌کننده یک برنامه تلویزیونی صبحگاهی در ساکرامنتو، کالیفرنیا است. او به‌طور قطعی به عشق حقیقی اعتقاد دارد و از حامیان سرسخت کتاب‌هایی مثل مردان مریخی و زنان ونوسی است. او بعد از یک روز خسته‌کننده به خانه بر می‌گردد و یک فیلم تلویزیونی با نام «حقیقت تلخ» با مجری‌گری مایک چادوی (جرارد باتلر) می‌بیند. برنامه ای که دربارهٔ روابط با بدبینی صحبت می‌کند. ابی به برنامه او تماس می‌گیرد و با او جروبحث می‌کند بعد فردا او را در ایستگاه تلویزیونی می‌بیند و می‌فهمد که تهیه‌کننده برنامه اوست…

منابع[ویرایش]

  • مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا. «The Ugly Truth». در دانشنامهٔ ویکی‌پدیای انگلیسی، بازبینی‌شده در ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۱.

پیوند به بیرون[ویرایش]

مجموعه‌ای از گفتاوردهای مربوط به حقیقت زشت در ویکی‌گفتاورد موجود است.

  • The Ugly Truth در بانک اطلاعات اینترنتی فیلم‌ها (IMDb)

آیکون خرد

این یک مقالهٔ خرد فیلم است. می‌توانید با گسترش آن به ویکی‌پدیا کمک کنید.

رده‌ها:

  • فیلم‌ها به زبان انگلیسی
  • ساکرامنتو، کالیفرنیا
  • فیلم‌ها درباره تلویزیون
  • فیلم‌های ۲۰۰۹ (میلادی)
  • فیلم‌های ایالات متحده آمریکا
  • فیلم‌های به تهیه‌کنندگی گری لوچسی
  • فیلم‌های رابرت لوکتیک
  • فیلم‌های رمانتیک کمدی ۲۰۰۹ (میلادی)
  • فیلم‌های رمانتیک کمدی آمریکایی
  • فیلم‌های رمانتیک کمدی دهه ۲۰۰۰ (میلادی)
  • فیلم‌های ریلیتیویتی مدیا
  • فیلم‌های فیلمبرداری شده در ساکرامنتو، کالیفرنیا
  • فیلم‌های کلمبیا پیکچرز
  • فیلم‌های کمدی ۲۰۰۹ (میلادی)
  • فیلم‌های لیک‌شور انترتینمنت
  • فیلم‌های واقع‌شده در کالیفرنیا

غریبه (فیلم ۱۳۵۱)

غریبه (فیلم ۱۳۵۱)

افزودن زبان‌ها

  • مقاله
  • بحث
  • خواندن
  • ویرایش
  • نمایش تاریخچه

ابزارها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

غریبه

کارگردانشاپور قریب

تهیه‌کنندهمحمدرضا شیبانی

نویسندهحسن رفیعی

بازیگرانبهروز وثوقی
نگار
دیانا
پرویز فنی‌زاده
اکبر مشکین
احمد معینی

موسیقیبابک بیات

فیلم‌بردارنصرت‌الله کنی

تدوین‌گرنصرت‌الله کنی

تاریخ‌های انتشار

۱۳۵۱

مدت زمان

۱۰۹ دقیقه

کشورایران

زبانفارسی

غریبه، فیلمی به کارگردانی شاپور قریب و نویسندگی حسن رفیعی ساختهٔ سال ۱۳۵۱ و فیلم‌برداری‌شده در شهر شوشتر است.

موضوع فیلم[ویرایش]

قاسم (بهروز وثوقی) پس از مرخص شدن از زندان سراغ دوستش عباس (پرویز فنی زاده) به جنوب می‌رود. قاسم پس از درگیر شدن با مردی که مسبب دستگیری او بوده‌است با دختری به نام زری (نگار) روبرو می‌شود که دختر مرد متمولی است. قاسم که می‌داند پدر زری با ازدواج او و دخترش موافقت نخواهد کرد به کمک زن رختشوئی به نام اقدس (دیانا) با زری قرار می‌گذارند که شهر را ترک کنند. قاسم به کمک عباس با زری به طرف تهران می‌گریزند. در قهوه خانهٔ بین راه زری از تصمیم خود منصرف می‌شود و به قاسم اصرار می‌کند که او را به خانه اش بازگرداند. راننده ای به نام مهدی (احمد معینی) و قهوه چی به آنها بدگمان می‌شوند. قاسم در مرافعه ای آن دو را از پا درمی‌آورد و پس از رسیدن به تهران همراه زری در مسافرخانه ای ساکن می‌شوند. وقتی در روزنامه‌ها اعلان می‌شود که پلیس به جرم قتل و آدم ربائی در تعقیب قاسم است او محل اقامت خودرا به پلیس اطلاع می‌دهد، اما در آخرین لحظه از تصمیم خود منصرف می‌شود و موقع فرار به ضرب گلوله از پا درمی آید.

بازیگران[ویرایش]

بهروز وثوقی و نگار در فیلم غریبه، پوستر منتشرشده در شمارهٔ ۳۹۶ مجلهٔ فیلم و هنر

  • بهروز وثوقی
  • نگار
  • دیانا
  • اکبر مشکین
  • احمد معینی
  • پرویز فنی‌زاده

منابع[ویرایش]

مجموعه‌ای از گفتاوردهای مربوط به غریبه (فیلم ۱۳۵۱) در ویکی‌گفتاورد موجود است.

  • «غریبه (فیلم)». سوره‌سینما. دریافت‌شده در ۳۰ اوت ۲۰۱۳.
  • «لیست کامل عوامل فیلم غریبه». سوره‌سینما. دریافت‌شده در ۳۰ اوت ۲۰۱۳.
  • https://www.youtube.com/watch?v=Zo5_sSYO0Mk

آیکون خرد

این یک مقالهٔ خرد فیلم است. می‌توانید با گسترش آن به ویکی‌پدیا کمک کنید.

رده‌ها:

  • فیلم‌ها به زبان فارسی
  • فیلم‌های ۱۳۵۱
  • فیلم‌های ایرانی
  • فیلم‌ها به کارگردانی شاپور قریب
  • فیلم‌های درام ایرانی
  • فیلم‌های در مورد آدم‌ربایی
  • فیلم‌های سیاه‌وسفید ایرانی
  • این صفحه آخرین‌بار در ‏۱۹ نوامبر ۲۰۲۱ ساعت ‏۰۰:۲۷ ویرایش شده‌است.

نجات سینما

نجات سینما

۳ زبان

  • مقاله
  • بحث
  • خواندن
  • ویرایش
  • نمایش تاریخچه

ابزارها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

نجات سینما

کارگردانسارا شوگرمن

تهیه‌کنندهمت ویلیامز
جولیا استوارت

فیلمنامه‌نویسپیرز اشوُرث

داستانلورن کینگ

بازیگرانجاناتان پرایس
سامانتا مورتون
تام فلتون
عدیل اختر
سوزان ووکوما

توزیع‌کنندهاسکای موویز

تاریخ‌های انتشار

  • ۱۴ ژانویه ۲۰۲۲ (اسکای سینما)
  • ۱۴ ژانویه ۲۰۲۲ (سینمای لیریک)

مدت زمان

۱۰۹ دقیقه

کشوربریتانیا

زبانانگلیسی

نجات سینما (انگلیسی: Save the Cinema) یک فیلم درام بریتانیایی به نویسندگی پیرز اشوُرث و کارگردانی سارا شوگرمن محصول ۲۰۲۲ است.[۱] این فیلم بر پایه داستان واقعی لیز ایوانز، آرایشگر و سرپرست یک گروه تئاتر جوانان در کارمارتن ولز، که در سال ۱۹۹۳ کمپینی را برای جلوگیری از تعطیلی سینمای لیریک راه‌اندازی کرد، ساخته شده است. در این فیلم جاناتان پرایس، سامانتا مورتون، تام فلتون، عدیل اختر و سوزان ووکوما نقش‌آفرینی کرده‌اند.[۲]

لیز ایوانز مادر وین ایوانز، مدیر اپرای ملی ولز به همراه مارک لیولین ایوانز، یکی از اعضای اپرای ملی انگلستان و بنیانگذار اِی‌بی‌سی آو اپرا، در این فیلم در نقش‌های کوتاهی ظاهر می‌شوند.

داستان[ویرایش]

لیز ایوانز آرایشگر و سرپرست یک تئاتر جوانان در کارمارتن ولز است که در سال ۱۹۹۳ کمپینی را برای جلوگیری از تعطیلی سینمای لیریک آغاز کرد. او و یکی از اعضای شورای محلی از استیون اسپیلبرگ کمک می‌گیرند تا فیلم پارک ژوراسیک را به طور ویژه در این سینما نمایش دهند.[۲]

بازیگران[ویرایش]

  • جاناتان پرایس
  • سامانتا مورتون
  • تام فلتون
  • عدیل اختر
  • سوزان ووکوما
  • ارین ریچاردز
  • اوین یومان
  • کیت آلن
  • رود گیلبرت
  • دورا دیویس
  • لیان هولدر
  • جو هرست
  • ثائر الشاعی
  • نجات سینما

    نجات سینما

    ۱۲+

    ۲۰۲۲

    ۹۹ دقیقه

    6.6

    زیرنویس

    لیز ایوانز آرایشگری در شهری کوچک در ولز است که در دهه ۱۹۹۰ با راه انداختن یک کمپین تلاش می کند تا سینمای شهر خود را از بسته شدن نجات دهد و...

    ورود و پخش

    ستارگان:Louisa CliffeKrrish PatelJonathan PryceBeatie Edney

    کارگردان:Sara Sugarman

    تصاویر و جزییات

    نجات سینما-Save the cinema

    نجات سینما-Save the cinema1

    نجات سینما-Save the cinema2

    نجات سینما-Save the cinema3

    نجات سینما-Save the cinema4

    نجات سینما-Save the cinema5

    Save the Cinema

    درباره فیلم نجات سینما

    فیلم نجات سینما، ‌فیلمی درام، محصول سال ۲۰۲۲ کشور انگلستان به کارگردانی سارا شوگرمن است. نویسندگی فیلم نجات سینما بر عهده پیرز اشورث و لورن کینگ بوده است. بازیگرانی چون لوئیزا کلیف، کریش پاتل، جاناتان پرایس، بیتی ادنی، سال شوگرمن، سامانتا مورتون، اوین یئومن و مایا میلارد در فیلم نجات سینما به ایفای نقش می ‌پردازند.

    فیلم نجات سینما بر اساس حوادث واقعی ساخته شده است.

    شما می‌توانید به انتخاب خودتان فیلم نجات سینما را با زبان اصلی همراه با زیرنویس فارسی اختصاصی نماوا و یا انگلیسی تماشا کنید.

    دسته بندی:درامفیلم خارجی

    صدا:انگلیسی

    زیرنویس:فارسیانگلیسی

    بازیگران فیلم نجات سینما

مرد دوصدساله (فیلم)

مرد دوصدساله (فیلم)

۳۲ زبان

  • مقاله
  • بحث
  • خواندن
  • ویرایش
  • نمایش تاریخچه

ابزارها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

مرد دوصدساله

کارگردانکریس کلمبوس

نویسندهآیزاک آسیموف
رابرت سیلوربرگ

فیلمنامه‌نویسنیکلاس کازان

بازیگرانرابین ویلیامز
سام نیل
امبت دیویتس
وندی کروسون
اولیور پلات
کیرستن وارن
هلی آیزنبرگ

موسیقیجیمز هورنر

فیلم‌بردارفیل میهیو

تدوین‌گرنیل تراویز

توزیع‌کنندهوالت دیزنی پیکچرز

تاریخ‌های انتشار

  • ۱۷ دسامبر ۱۹۹۹

مدت زمان

۱۳۲ دقیقه

کشورایالات متحدهٔ آمریکا

زبانانگلیسی

هزینهٔ فیلم۱۰۰ میلیون دلار

فروش گیشه۸۷٫۴ میلیون دلار

مرد دوصدساله (به انگلیسی: Bicentennial Man) فیلمی محصول سال ۱۹۹۹ به کارگردانی کریس کلمبوس است. در این فیلم بازیگرانی همچون رابین ویلیامز، سام نیل، امبت دیویتس، وندی کروسون، اولیور پلات، کیرستن وارن، هلی آیزنبرگ، استیون روت، جان مایکل هیگینز، برادلی وایتفورد و لین تیگپن ایفای نقش کرده‌اند.

منابع[ویرایش]

  • مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا. «Bicentennial Man». در دانشنامهٔ ویکی‌پدیای انگلیسی، بازبینی‌شده در ۲۶ اوت ۲۰۱۴.

پیوند به بیرون[ویرایش]

  • مرد دوصدساله در بانک اطلاعات اینترنتی فیلم‌ها (IMDb)
  • مرد دویست‌ساله در پایگاه داده‌های فیلم تی‌سی‌ام
  • مرد دویست‌ساله در آل‌مووی
  • مرد دویست‌ساله در باکس آفیس موجو
  • مرد دویست‌ساله در راتن تومیتوز
  • مرد دویست‌ساله در متاکریتیک

اینجانب، دانیل بلیک

اینجانب، دانیل بلیک

۳۲ زبان

  • مقاله
  • بحث
  • خواندن
  • ویرایش
  • نمایش تاریخچه

ابزارها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

اینجانب، دانیل بلِیک

کارگردانکن لوچ

تهیه‌کنندهربکا اوبراین

موسیقیجرج فنتون

تاریخ‌های انتشار

  • مه ۲۰۱۶ (جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶)

مدت زمان

۱۰۰ دقیقه

کشوربریتانیا
فرانسه
بلژیک

زبانانگلیسی

اینجانب، دانیل بلِیک (انگلیسی: I, Daniel Blake) فیلمی به کارگردانی کن لوچ است که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد. این فیلم نخل طلای جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ را از آنِ خود کرد.[۱]

داستان[ویرایش]

فیلم داستان یک کارگر است که بعد از یک حمله قلبی، توسط دکترش از کار کردن منع می‌شود و حالا باید از دولت مستمری بیکاری دریافت کند. اما بوروکراسی پیش روی قهرمان فیلم، دریافت این مستمری را تا حد رسیدن به نقطه بی‌بازگشت به تأخیر می‌اندازد. دنیل بلیک همچنین در طی ماه‌های بیکاری و بی‌پولی‌اش با یک مادر جوان که او هم دچار بحران مشابهی است آشنا می‌شود.[۲]

منابع[ویرایش]

  1. ↑ «اینجانب، دانیل بلیک؛ نظام خدمات اجتماعی بریتانیا از نگاه کن لوچ». بی‌بی‌سی فارسی. ۲۹ مه ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۲۹ مه ۲۰۱۶.
  2. ↑ http://www.bbc.com/persian/arts-38237438
  • مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا. «I, Daniel Blake». در دانشنامهٔ ویکی‌پدیای انگلیسی، بازبینی‌شده در ۱۵ آوریل ۲۰۱۶.

پیوند به بیرون[ویرایش]

  • اینجانب، دانیل بلیک در بانک اطلاعات اینترنتی فیلم‌ها (IMDb)

گسترش

  • ن
  • ب
  • و

جایزه بفتای بهترین فیلم بریتانیایی

راه‌های افتخار

راه‌های افتخار

۴۳ زبان

  • مقاله
  • بحث
  • خواندن
  • ویرایش
  • نمایش تاریخچه

ابزارها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

راه‌های افتخار

کارگرداناستنلی کوبریک

تهیه‌کنندهجیمز بی. هریس

فیلمنامه‌نویساستنلی کوبریککالدر ویلینگهامجیم تامپسون

بازیگرانکرک داگلاسرالف میکرجورج مکریدیوین موریسریچارد اندرسونجوزف تورکل

موسیقیجرالد فراید

توزیع‌کنندهیونایتد آرتیستس

تاریخ‌های انتشار

۲۵ دسامبر ۱۹۵۷

مدت زمان

۸۷ دقیقه

کشورایالات متحده

زبانانگلیسی

هزینهٔ فیلم۹۳۵٬۰۰۰ دلار

فروش گیشه۱.۲ میلیون دلار

راه‌های افتخار (به انگلیسی: Paths of Glory) فیلمی ضدجنگ به کارگردانی استنلی کوبریک محصول سال ۱۹۵۷ است.

نمایش این فیلم، به‌خاطر ترسیم چهرهٔ منفی از ارتش فرانسه، در این کشور ممنوع شد.[۱] در اسپانیا نیز، به‌خاطر نگرش ضد نظامی، از سوی ژنرال فرانسیسکو فرانکو ممنوع شد و در سال ۱۹۸۶، درحالی‌که ۱۱ سال از مرگ فرانکو می‌گذشت، منتشر شد. در آلمان، به‌خاطر حفظ روابط با فرانسه، به مدت دو سال از نمایش فیلم جلوگیری به عمل آمد.

در جریان فیلمبرداری، استنلی کوبریک با کریستین کوبریک (آن زمان کریستین هارلن)، که اجرای خوانندگی انتهای فیلم را بر عهده داشت، آشنا شد. او از دومین همسر خود جدا شده بود و با استنلی ازدواج کرد و تا پایان عمر او، یعنی سال ۱۹۹۹، همراه او بود.

بازخورد[ویرایش]

اگر چه این فیلم حتی یک نامزدی برای جوایز اسکار ۱۹۵۸ دریافت نکرد، اما نامزد دریافت جوایز بین‌المللی متعددی شد. آن جوایز و بسیاری از نقدهای مثبت منتقدان فیلم، شهرت رو به رشد کوبریک را بیشتر کرد. این فیلم در بخش بهترین فیلم نامزد جایزه بفتا شد اما به فیلم پل رودخانه کوای شکست خورد. این فیلم همچنین در متاکریتیک بر اساس ۱۸ نقد امتیاز ۹۰ از ۱۰۰ را کسب کرده که نشان دهنده «تحسین جهانی» است.

خلاصهٔ داستان[ویرایش]

زمستان ۱۹۱۶ است و ارتش آلمان، درست بیرونِ دروازه‌های پاریس، مقابل نیروهای فرانسوی در سنگرهایشان، در گِل گیر کرده‌است. اگرچه تلفات بالا نیست، ولی خاکی هم تسخیر نمی‌شود. درحالی‌که فشار از سوی سیاستمدارها بالا گرفته تا به هر ترتیب، پیشرفت‌هایی در جبههٔ جنگ صورت گیرد، دو ژنرالِ خودمحورِ فرانسوی، برولار (آدولف منژو) و میرو (جرج مَکریدی) نقشهٔ حمله‌ای را طرح می‌ریزند که از همان ابتدا محکوم به شکست است. سرهنگ دَکْس (کرک داگلاس) به این فرمان اعتراض می‌کند، ولی می‌داند که اعتراضش راه به جایی نمی‌بَرَد. در شب حمله، دَکس، سروان روژه (وین موریس) را به اتفاق گروهبان پاریس (رالف میکر) و سرباز وظیفه لوژن (کن دیبس) به مأموریت شناسایی می‌فرستد. روژه که الکل مصرف کرده وحشت می‌کند و با پرتاب نارنجکی باعث مرگ لوژن می‌شود. پاریس مصمم است تا این موضوع را گزارش دهد. در روز حمله تلفات و کشتار بسیاری از آتش دفاعی دشمن اتفاق می‌افتد و نیروهای دَکس، بلافاصله پس از بیرون‌آمدن از سنگر، به مسلسل بسته می‌شوند. وقتی آخرین نفرات، گیج و آشفته به سنگرهایشان عقب‌نشینی می‌کنند، میرو آن‌ها را می‌بیند و فرمان می‌دهد تا از سوی توپخانه خودی به رویشان آتش گشوده شود. این فرمان ناشنیده گرفته می‌شود و اجرا نمی‌شود. اینجاست که میرو فرمان می‌دهد تا همهٔ نفرات یگان را به‌خاطر نافرمانی، تیرباران کنند. دَکس از این موضوع تکان خورده، اما ژنرالِ پیر را باید یک‌جوری آرام کرد. از هر لشکر، سه نفر را به‌صورت تصادفی انتخاب می‌کنند تا در دادگاه نظامی محاکمه شوند. در دادگاهی صحرایی، دَکس در جایگاه وکیل مدافع از آن‌ها در مقابل دادستانی انتقام‌جو (ریچارد اندرسون) دفاع می‌کند. حکمی که صادر می‌شود، یک مضحکه است. درحالی‌که لحظهٔ تیرباران نزدیک می‌شود، دَکس به این امید که بتواند رأی برولار را تغییر دهد، او را تهدید و ماجرای دستور میرو برای آتش توپخانه به نیروهای خودی را افشا می‌کند، ولی موفق به تغییر رای نمی‌شود. نهایتاً سربازان اعدام می‌شوند، ولی ژنرال برولار، پس از مراسم اعدام، میرو را توبیخ می‌کند و به دَکس پیشنهادِ سِمَتِ او را می‌دهد که وی قبول نمی‌کند و برولار را به فساد متهم می‌کند. در صحنهٔ آخر، جمعی از سرباران در کافه نشسته‌اند و دختری آلمانی برایشان آواز می‌خوانَد. در ابتدا با نگاه هوس‌آلودی او را می‌نگرند، اما نهایتاً تحت تأثیر آواز دختر متأثر می‌شوند.

منابع[ویرایش]

  1. ↑ رجا نیوز

پیوند به بیرون[ویرایش]

مجموعه‌ای از گفتاوردهای مربوط به راه‌های افتخار در ویکی‌گفتاورد موجود است.

  • راه‌های افتخار در بانک اطلاعات اینترنتی فیلم‌ها (IMDb)

گسترش

  • ن
  • ب
  • و

استنلی کوبریک

گسترش

  • ن
  • ب
  • و

فیلم‌های جیمز بی. هریس

رده‌ها:

  • فیلم‌ها به زبان انگلیسی
  • فیلم‌نامه‌های استنلی کوبریک
  • فیلم‌ها به کارگردانی استنلی کوبریک
  • فیلم‌های ۱۹۵۷ (میلادی)
  • فیلم‌های اقتباس‌شده از رمان‌های آمریکایی
  • فیلم‌های ایالات متحده آمریکا
  • فیلم‌های بر ضد جنگ جهانی اول
  • فیلم‌های جنگی ۱۹۵۷ (میلادی)
  • فیلم‌های جنگی دهه ۱۹۵۰ (میلادی)
  • فیلم‌های جنگی-درام آمریکایی
  • فیلم‌های دادگاهی نظامی
  • فیلم‌های درام ۱۹۵۷ (میلادی)
  • فیلم‌های درباره اعدام
  • فیلم‌های درباره جبهه غربی جنگ جهانی اول
  • فیلم‌های سانسورشده
  • فیلم‌های سیاسی دهه ۱۹۵۰ (میلادی)
  • فیلم‌های سیاه‌وسفید آمریکایی
  • فیلم‌های سیاه‌وسفید
  • فیلم‌های فیلمبرداری‌شده در ایالت بایرن
  • فیلم‌های واقع‌شده در ۱۹۱۶ (میلادی)
  • فیلم‌های واقع‌شده در فرانسه
  • فیلم‌های یونایتد آرتیستس
  • گنجینه ملی فیلم آمریکا
  • مناقشه‌ها در فرانسه
  • مناقشه‌های فیلم
  • فیلم‌های آمریکایی دهه ۱۹۵۰ (میلادی)
  • فیلم‌های انگلیسی‌زبان دهه ۱۹۵۰ (میلادی)
  • فیلم‌های اقتباس‌شده از رویدادهای واقعی در جنگ جهانی اول
  • این صفحه آخرین‌بار در ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۳ ساعت ‏۱۳:۵۴ ویرایش شده‌است.
  • مروری بر فیلم راه‌های افتخار | راضیه فیض‌آبادی

    03 بهمن 1400


    قهرمانِ عدالت‌خواهی که از کنار عدالت به سکوت عبور کرد | اعتماد


    هر وقت راه‌های افتخار [Paths of Glory] را می‌بینم - مهم نیست بار اول باشد یا بار بیست‌وچندم- بعضی سکانس‌ها متاثرم می‌کند. همیشه در سکانس آخر، انگار من هم کنار سربازان شکست‌خورده فرانسوی در آن کافه قدیمی و متروک نشسته‌ام و به آواز دختر آلمانی گوش می‌کنم، من هم مانند آنها اشک از چشمانم سرازیر می‌شود. من راه‌های افتخار را دوست دارم و از دیدنش خسته نمی‌شوم. اما چرا؟ فیلم با من چه‌ می‌کند که تا به این حد تاثیرگذار است؟ چگونه آنچه می‌خواسته تصویر کند را تصویر کرده و من آن را منفعلانه پذیرفته‌ام؟ برای ساختن آن تصویر که انعکاسی از ایدئولوژی اثر است، چه چیزهایی را از دیدگانم پنهان کرده؟

    راه‌های افتخار [Paths of Glory] کوبریک

    این سوالی است که من از منظر یک منتقد و در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی، هر زمان که اثری هنری، قهرمانی بی چون ‌و چرا و خدشه‌ناپذیر می‌سازد، ذهنم را درگیر می‌کند. با اینکه من و احتمالا شما، تا انتهای فیلم، دکس را قهرمان فیلم می‌دانیم، اما می‌توانیم کمی از فیلم فاصله بگیریم و سوال‌هایی طرح و سعی کنیم به آنها جواب دهیم. چرا دکس دستور ژنرال میرو را پذیرفت؟ چرا از فرماندهانش خواست سه نفر از سربازان‌شان را به عنوان متهم به دادگاه معرفی کنند؟ چرا آن سه متهم بی‌گناه، در هیچ کجای فیلم اعتراضی به دکس نکردند؟ چرا او وقتی به خطای ستوان رُژه واقف شد، هیچ کاری نکرد؟ چرا تنها مخالفِ سرسخت دکس، ژنرال میرو بود که سیاه‌ترین و تاریک‌ترین شخصیتِ فیلم است؟ شاید توانسته باشم، در همین ابتدا نسبت به حقانیت دکس و کلیتِ اثر، تردیدی بر خاطرتان بیفکنم.

    سال ۱۹۱۶ است و فرانسه درگیر جنگ جهانی اول با آلمان. داستان در جبهه فرانسه اتفاق می‌افتد. ژنرال‌های فرانسوی تصمیم دارند منطقه استراتژیک تپه آنت را که به نظر نفوذناپذیر می‌آید، از دست نیروهای آلمانی خارج کنند. صحنه جنگ آن‌طورکه فرماندهان می‌خواهند پیش نمی‌رود و سربازان فرانسوی عقب‌نشینی می‌کنند و دسته‌ای حتی از سنگرهای‌شان خارج نمی‌شوند. عقب‌نشینی نیروهای دکس هیچ به مذاق ژنرال‌های جنگ خوش نمی‌آید و تصمیم می‌گیرند که چند تن از سربازان را برای عبرت دیگران به جرم بزدلی در دادگاه نظامی محکوم کنند. دادگاه تشکیل می‌شود و آنها محکوم و اعدام می‌شوند.

    شخصیت‌های اصلی فیلم دو گروه هستند: گروه فرماندهان به ترتیبِ سلسه مراتب، ژنرال برولار، ژنرال میرو و سرهنگ دکس و گروه سربازانی که به جرم بزدلی محاکمه می‌شوند، سرجوخه فیلیپ پاریس، سرباز موریس فرول و سرباز پیر آرنو از هنگ هفتصد و یکم. در این میان، سرهنگ دکس جایگاه ویژه‌ای دارد، او حلقه واسط این دو گروه است.

    در ابتدای فیلم، دیدار ژنرال برولار و ژنرال میرو در قصری مجلل و با آیینی رسمی و تشریفاتی انجام می‌شود. کوبریک [Stanley Kubrick] مثل همیشه از عمارت‌ها و قصرهای باشکوه استفاده کرده است، اما این‌بار برای فضاسازی جلوه‌های تصنعی و ارزش‌های ظاهری و کم‌عمق ژنرال‌های فرانسوی؛ همان‌ها که دم از آبرو و حیثیت ملی می‌زنند ولی هیچ تعهدی به سربازان فرانسوی ندارند. قرینه این سکانس، دیدار ژنرال میرو و سرهنگ دکس است که در سنگر دکس اتفاق می‌افتد، وقتی وی نیمه‌برهنه مشغول تمیز کردن خود از گل و لای میدان جنگ است. سنگر او مکانی محقر با سقفی کوتاه است، این میزانسن فشارها و اِنقیادی که دکس در آن قرار گرفته است را بازمی‌نمایاند و این حس را در مخاطب القا می‌کند که او چاره‌ای جز پذیرش دستور ژنرال میرو ندارد.

    تفاوت این دو سکانس که قرینه هم هستند، جدا از میزانسن‌ها، این است که ما به خلوت و حریم شخصی سرهنگ دکس وارد شده‌ایم و حسِ همدلی‌مان را نسبت به او برمی‌انگیزد، اتفاقی که در صحنه رویارویی میرو و برولار به هیچ‌وجه حاصل نمی‌شود. گفت‌وگوی آنها در آن سنگر دخمه‌مانند، پرشور و پرحرارت است، هر کدام با نکته سنجی و سخنوری اِعمال قدرت می‌کنند، ولی در خلالِ این گفت‌وگو، حقانیتِ نگاه سرهنگ دکس کم کم برای ما آشکار می‌شود. همان‌جا که حسِ ناخوشایندش را از جنگ، شوخ‌طبعانه می‌گوید یا وقتی از سربازانش شجاعانه دفاع می‌کند یا هنگامی که وطن‌پرستی را آن‌گونه که میرو جلوه می‌دهد، به هجو می‌گیرد. افزون بر دیالوگ‌ها، دوربین هم او را محور صحنه قرار می‌دهد و دورش دایره‌وار می‌چرخد. او در مرکز تصویر قرار دارد، حتی وقتی ژنرال میرو در حال صحبت است، ما به دکس چشم دوخته‌ایم تا واکنش‌هایش نسبت به حرف‌های میرو را از نزدیک رصد کنیم. این سکانس، خباثت و پلیدی میرو را در مقابل پایمردی، خردمندی و انسان‌دوستی دکس قرار می‌دهد و آرام آرام او را در قامتِ قهرمانِ روایت به تصویر می‌کشد.

    اما سوال اینجاست چه چیز دکس را متقاعد می‌کند که سربازانش را به کام مرگ بفرستد؟ پایمردی دکس چرا در خدمت نپذیرفتن این دستور به کار گرفته نمی‌شود؟ وقتی میرو به او می‌گوید که «اگر فرمانده‌ای اعتماد به نفسش را از دست داده باشد، چه انتظاری از افرادش باید داشت؟» او می‌پذیرد که به آنت حمله کنند، ولی آیا در هیچ ‌جایی از فیلم، دکس درباره اشتباه خود برای پذیرش این دستور، لحظه‌ای تامل می‌کند؟ آیا این اثر، بیننده‌اش را در پذیرش حقانیت و قهرمانی دکس مردد می‌کند؟

    یکی از چالش‌برانگیزترین مسائل این فیلم، معرفی سه تن از سربازان حاضر در صحنه جنگ برای معرفی به دادگاه است. دکس با فرماند‌هانش جلسه می‌گذارد و دستور می‌دهد سه نفر از افرادشان را برای محاکمه به دادگاه نظامی معرفی کنند. این سکانس خیلی کوتاه است و تنها کسی که سخن می‌گوید دکس است، هیچ‌کدام از سه فرمانده، هیچ حرفی نمی‌زنند؛ اما یکی از فرماند‌هان یعنی ستوان رُژه که شاهد بوده‌ایم فردی از گروهانش را در یک عملیات کشته است در مرکز توجه دوربین است. او تنها کسی است که به دکس نگاه نمی‌کند و به زمین خیره شده است (تصویر 1).

    راه های افتخار

    دکس در این سکانس، با وجود اینکه می‌داند عملش دور از عدالت است، این کار را پایمردانه انجام می‌دهد. گویی دکس هیچ تردیدی برای انجام این کار ندارد و هیچ‌جای تردیدی برای ما هم نمی‌گذارد که فرماند‌هان باید این کار را انجام دهند. آیا کاری که دکس انجام می‌دهد، اِعمال قدرت برای انجام اقدامی ناعادلانه نیست؟ اگر ما به عنوان بینندگان با نگاهی غیرانتقادی، تماشاگران منفعلِ این صحنه باشیم، به‌ راحتی این را می‌پذیریم که دکس چاره‌ای نداشته است. می‌پذیریم که آن فرماند‌هان هم، افرادی فرمانبردار هستند و چاره‌ای جز اطاعت ندارند. اثر با برجسته‌ کردن ستوان رُژه، توجه ما را به جای اینکه به دکس جلب کند، به او و چگونگی انتخابِ او و هراسش از رسوایی جلب می‌کند. این از شگردهایی است که اثر، هنرمندانه به واسطه آنها، می‌تواند ذهنِ ما را نسبت به موقعیت‌هایی بی‌تفاوت و نسبت به موقعیت‌هایی حساس کند.
    سکانس بعدی، موقعیتی است که سرجوخه فیلیپ پاریس -که یکی از محکومین است- با دکس درباره اشتباهِ رُژه در میدان جنگ صحبت می‌کند (رُژه یکی از نیروهای خودی را کشته است)، قرینه این سکانس، سکانسی است که ژنرال برولار از اشتباه میرو آگاه می‌شود (میرو به فرمانده توپخانه دستور داده بود که بر سر نیروهای خودی بمب بریزد).

    دکس برای پاریس کاری نمی‌کند، همان‌گونه که ژنرال برولار برای سربازان بی‌گناه محکوم به اعدام کاری نمی‌کند! و عجیب است که ما واکنش دکس را قابل بخشش می‌دانیم ولی اشتباه ژنرال برولار را نه! من فکر می‌کنم، اثر با گنجاندن صحنه جشن و پایکوبی برولار باعث می‌شود او را انسانی قدرت‌طلب و کامجو بدانیم و واکنشش را به‌ دور از انسانیت و عدالت؛ به همین خاطر است که گناه او را نابخشودنی می‌دانیم و گناه دکس را بخشودنی، در صورتی‌ که اصلِ ماجرا در هر دو موقعیت یکی است، واکنش هر دو بعد از آگاه ‌شدن به اشتباهِ یکی از زیردستانِ خود، واکنشی دادخواهانه و عادلانه نیست.

    صحنه دادگاه از صریح‌ترین و بی‌پرده‌ترین صحنه‌های فیلم است: دادگاهی که دادخواهی در آن، غایبِ آشکار است. معماری شکوهمند عمارت دادگاه، در تعارض است با دادستانی محقر که در حال برگزاری است. میزانس پرنور است، خورشید به صحن دادگاه می‌تابد، ولی پرده از حقیقت برنمی‌دارد و سیاهی پیروز می‌شود. دوربین به شیوه کوبریک به انتظار ایستاده است: گاهی از لابه‌لای افراد حاضر در دادگاه؛ گاهی چشم ‌در چشم متهمان با نگاهی خیره و گاهی جایی بالاتر از صحنه در مقام ناظری بیرونی. اقتدار دکس نه فقط در دیالوگ‌ها و در لحن و صدای او بلکه در تصاویر نیز دیده می‌شود. در نطق پایانی، حضور دکس در یک‌سوی صحنه و قرار گرفتن عوامل دادگاه در سویی دیگر، وزن تاثیرگذاری او را سنگین کرده است. قدم‌های باصلابت او در صحنه دادگاه و نمای رو به بالای دکس زمانی که با اعضای دادگاه صحبت می‌کند بر حقانیت نگاه او صحه می‌گذارد و او را به مقام قهرمانی عدالتخواه ارتقا می‌بخشد. اثر از تمام داشته‌هایش بهره می‌برد تا دکس را در تنگنایی مقدر قرار دهد و به‌ ظاهر از او قهرمانی فراتر از این تنگنای مقدر می‌سازد. مثلا اگر میزانسن را در تصویر 2 به خاطر بیاورید که چگونه سر اسلحه نگهبان به سوی دکس نشانه رفته است، کارِ دشوار و پیچیده دکس را در موقعیتی این‌چنین تحت سلطه و نفوذ قدرتِ حاکم کاملا حس خواهید کرد. این‌گونه است که درنهایت با وجود حکم اعدام افراد بی‌گناهش، دکس با ظرایفی روایی و سینمایی نزد مخاطبان اثر تبرئه می‌شود.

    راه های افتخار

    نتیجه دادگاه از زبان گروهبان بولانژه بیان می‌شود، زمانی که به شش نگهبان، حکم اعدامِ متهمان (و در واقع محکومانِ مقدّر) را اعلام می‌کند. در اینجا یکی از تراژیک‌ترین تعلیق‌های هیچکاکی شکل می‌گیرد، حکمی که مخاطب پیش از آن سه قربانی بی‌گناه به آن آگاهی می‌یابد و در اضطراب و سوگ این تراژدی سهیم می‌شود. تمامِ مدتی که آن آخرین شام را می‌خورند و نمی‌خورند، ما می‌دانیم که هفت صبح فردا به جوخه اعدام سپرده خواهند شد. اهمیتِ این صحنه جایی است که سربازان در آن آخرین شام، هنوز باور دارند که سرهنگ دکس نجات‌شان خواهد داد. گویی اثر می‌خواهد مخاطب را متقاعد کند که حتی آنها که به‌ نوعی قربانی تمام فرماند‌هان (ازجمله دکس) هستند، او را منجی خود می‌دانند. هیچ‌کدام از آنها حتی در جمع خصوصی خود، که دکس حضور ندارد، کوچک‌ترین اعتراضی به دکس نمی‌کنند که چرا نتوانست آنها را از منجلابِ ناعادلانه‌ای نجات دهد که او در آن گرفتارشان کرده است. اعتراض‌های متصورِ سه سرباز متهم، گویی خارج از این روایت است، چراکه اثر زیرکانه نمی‌خواهد صدای اعتراض‌شان را در تصویر بازتاب دهد.

    سکانس مهمِ دیگر این اثر، جایی است که دکس، رُژه را به ‌خاطر اشتباهی که مرتکب‌شده مجازات می‌کند. در واقع دکس، رُژه را که فردی ترسو و ضعیف است، مسوول جوخه آتش می‌کند. قرینه این سکانس، جایی است که ژنرال برولار، میرو را به ‌خاطر اشتباهی که مرتکب ‌شده به دادگاه نظامی معرفی می‌کند. به نظر من، همان‌قدر که کار برولار نوشدارویی بعد از مرگ سهراب است، کار دکس هم این‌گونه است، ولی شگفتا که ما سوگیرانه، دکس را تبرئه می‌کنیم و برولار را نه!

    صحنه اعدام در اوج تقارن و نظم است. سربازان به صف ایستاده‌اند. متهمان در مسیری منظم به سوی جوخه اعدام می‌روند، در دو سوی‌شان به‌ نظم، نگهبانان محافظ هستند؛ مانند مترسک‌هایی خوفناک، اما بی‌جان. حتی درخت‌های پیشِ رو هم انگار با دست ناپیدایی به‌ قاعده و متقارن ریشه دوانده‌اند. همه ‌چیز همان‌طور است که در پیشگاه عدالت باید این‌گونه باشد. سکانس اعدام، تنها سکانسی است که تمام شش شخصیت مهم اثر، یعنی سه نفر از دسته فرماندهان‌ و سه نفر از دسته سربازان حضور دارند. سرجوخه فیلیپ پاریس، شجاعانه با چشمان باز ایستاده است، سرباز موریس فرول درمانده و ترسیده با چشمانی بسته به چوبه‌ دار تکیه داده است و سرباز پیر آرنو بیهوش با کمک برانکارد سرپا نگه‌ داشته شده است. ژنرال برولار، ژنرال میرو و سرهنگ دکس در ردیف ناظران، صحنه اعدامِ سربازانی را تماشاگرند که به قول میرو «به خوبی مردند»؛ حاشا که فرماندهانِ «راه‌های افتخار»، نظاره‌گر قربانی‌ شدنِ سربازانِ بی‌راه و بی‌افتخار خویشند.

    پایان‌بندی راه‌های افتخار، انسانیتِ مغفول‌مانده فرماندهان جنگ را نزد سربازانِ خویش احیا می‌کند. سربازانی که در ابتدای این سکانس در آن کافه متروک، مردانی هوسران، مغلوبه و بی‌رحم بازنمایی می‌شوند و در انتهای این سکانس، مردان بی‌پناهی هستند که از بدِ روزگار در این موقعیت قرار گرفته‌اند. گویی موسیقی به عمیق‌ترین لایه‌های وجودشان راه می‌یابد، بی‌هیچ ردی از سوگیری‌های قومی و نژادی. دکس، بیرون، پشتِ در ایستاده است و در انتظار بازگشت به جبهه‌های جنگ است، در انتظار تکرارِ دوباره و دوباره راه‌های افتخاری؛ داستانِ قهرمانی‌ها و قربانی‌ها. دکس بیرون از کافه ایستاده است، گویی هیچ‌گاه مرز بین این دو گروه، فرماندهانِ فرادست و سربازانِ زیردست، با هر پیرنگ و هر نوع قهرمان‌سازی کمرنگ نخواهد شد.

     راه‌های افتخار [Paths of Glory]

    اثر، از تمامِ ترفندهای روایی و سینمایی کمک می‌گیرد تا دکس را قهرمانِ این میدان نشان دهد. «راه‌های افتخار»، دو قطبی کاذبی شکل می‌دهد از دکس و ژنرال میرو؛ هر اندازه که از ژنرال میرو فردی جاه‌طلب و خبیث می‌سازد، به‌ نحوی ضمنی دکس را فردی خیرخواه و دادگر جلوه می‌دهد. این‌گونه است که آنچه دکس انجام می‌دهد، اقدامی قهرمانانه تلقی می‌شود و آنچه انجام نمی‌دهد یعنی اقدام‌هایی را که می‌باید انجام می‌داد یا می‌توانست انجام دهد تا شاید انسان‌هایی بی‌گناه، قربانی جاه‌طلبی فرماندهان نشوند، از چشمان‌مان پنهان می‌کند. من در این جستار سعی کردم، بر سکوت‌های تعمدی دکس پرتویی بیفکنم، چراکه اثر، سوگیرانه تنها به شایستگی‌های او نورافشانی کرده است. به گمانِ من، پایانِ به‌ شدت تراژیک این اثر، آنجا برای مخاطبان قابل‌ تحمل می‌شود که هم‌چنان دکس را قهرمانی پایمرد، خردمند و انسان‌دوستی در میانه این میدانِ ناعادلانه بیابند. او هست تا بارِ دیگر، اگر که اتفاق افتد، از سربازانِ زیردست، باصلابت دفاع کند، هر چند که شاید باری دیگر آن سربازانِ متهمِ بی‌گناه قربانی شوند.

    سخنِ آخر اینکه، مهم‌تر از آنچه درباره دکس بیان شد، آنچه در این اثر مهجور مانده است، همان «عدالت» است. دریغا که اثر به ‌ظاهر داعیه‌دار عدالت است، اما انگار می‌توان از این ارزشِ ذاتی به گونه‌ای پایمردانه، خردمندانه و انسان‌دوستانه دفاع کرد که جای خالی‌اش به چشم نیاید. گویی می‌توان قهرمانی دادگستر داشت که در بزنگاه‌هایی خطیر، افرادی را قربانی کند و در دادگاه‌ آن‌گونه فصیح، با گام‌هایی استوار و سری افراشته و صدایی رسا، سخنوری کند. اما به‌راستی مسیری که از کنارِ عدالت، سهل‌گیرانه و به سکوت عبور کند، مسیر قهرمانانِ عدالتخواه، نخواهد بود.

جنگجوی صلح‌طلب

جنگجوی صلح‌طلب

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

جنگجوی صلح‌طلب یا جنگجوی درون

کارگردانویکتور سالوا

تهیه‌کنندهرابین شور
مارک امین
دیوید والش
کمی وینیکوف

فیلمنامه‌نویسکوین برنهاردت

بر پایهراه جنگجوی صلح‌طلب
اثر دن میلمن

بازیگراناسکات مکلوویچ
نیک نولتی
ایمی اسمارت

موسیقیبنت سلوای

فیلم‌بردارشارون میر

تدوین‌گراد مارکس

شرکت
تولید

دی ای جی پروداکشنز

توزیع‌کنندهلاینزگیت

تاریخ‌های انتشار

  • ۲ ژوئن ۲۰۰۶ (آمریکا: انتشار محدود)
  • ۳۰ مارس ۲۰۰۷ (آمریکا: انتشار مجدد)

مدت زمان

۱۲۰ دقیقه[۱]

کشورآلمان
آمریکا

زبانانگلیسی

هزینهٔ فیلم۱۰ میلیون دلار

فروش گیشه۴٬۳۲۶٬۹۲۷ دلار[۲]

جنگجوی صلح‌طلب یا جنگجوی درون (به انگلیسی: Peaceful Warrior) یک فیلم درام به کارگردانی ویکتور سالوا محصول سال ۲۰۰۶ آمریکاست.

این فیلم در کالیفرنیا، دانشگاه کالیفرنیا، برکلی فیلمبرداری شده‌است.[۳]

موضوع[ویرایش]

دن میلمن (اسکات مکلوویچ) یک ژیمناستیک کار با استعداد است که می‌خواهد خود را برای مسابقات المپیک پیش رو آماده کند. وی با تمام استعدادی که دارد، شخصی مغرور و خوش گذران است. اما روزی او با یک پیرمرد دانا و با تجربه (نیک نولتی) آشنا شده و مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کند. البته او در ابتدا چندان اهمیتی به آن پیرمرد نمی‌دهد اما هر چه می‌گذرد نقش آن پیرمرد در زندگی میلمن محسوس‌تر می‌شود به طوری در خواب‌هایش نیز او را می‌بیند. میلمن دچار حادثه‌ای می‌شود که باعث می‌شود المپیک را از دست بدهد. او ناامید و خسته و پشیمان و عصبانی از گذشته به پیرمرد پناه می‌برد و پیرمرد نیز مربیگری او را بر عهده می‌گیرد و مسیر زندگی میلمن را عوض می‌کند.

بازیگران[ویرایش]

  • اسکات مکلوویچ در نقش دن میلمن
  • نیک نولتی در نقش پیرمرد راهنما
  • ایمی اسمارت در نقش جوی
  • تیم دی‌کی در نقش مربی گریک
  • آشتون هولمز در نقش تامی
  • پل وسلی در نقش تراور
  • بی. جی بریت در نقش کایل
  • اگنس بروکنر در نقش سوزی

پانویس[ویرایش]

مجموعه‌ای از گفتاوردهای مربوط به جنگجوی صلح‌طلب در ویکی‌گفتاورد موجود است.

  1. ↑ "PEACEFUL WARRIOR (PG)". British Board of Film Classification. 2008-03-20. Retrieved 2012-10-21.
  2. ↑ Peaceful Warrior در باکس آفیس موجو
  3. ↑ مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا. «Peaceful Warrior». در دانشنامهٔ ویکی‌پدیای انگلیسی.

پیوند به بیرون[ویرایش]

  • جنگجوی صلح‌طلب در بانک اطلاعات اینترنتی فیلم‌ها (IMDb)
  • جنگجوی صلح‌طلب در باکس آفیس موجو
  • جنگجوی صلح‌طلب در راتن تومیتوز
  • جنگجوی صلح‌طلب در متاکریتیک

هشت کوه

هشت کوه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

۸ کوه

انتشار پوستر

کارگردان

  • فیلیکس ون گرینینگن
  • شارلوت وندرمرش

تهیه‌کننده

  • ماریو جیانانی
  • لورنزو گانگاروسا

نویسنده

  • فیلیکس ون گرینینگن
  • شارلوت وندرمرش

بر پایههشت کوه
اثر پائولو کوگنتی

بازیگران

  • لوکا مارینلی
  • آلساندرو بورگی

موسیقیدنیل نورگرن

فیلم‌بردارروبن ایمپنس

تدوین‌گرنیکو لونن

شرکت
تولید

  • سمت وحشی
  • روفوس
  • مینویت
  • تولیدات پیرامید
  • توزیع چشم‌انداز

توزیع‌کننده

  • ویسیون دیستریبوتیون (ایتالیا)
  • کینپولیس فیلم دیستریبوتیون (بلژیک)
  • پیرامیده فیلمس (فرانسه)

تاریخ‌های انتشار

  • ۲۱ مه ۲۰۲۲ (کن)
  • ۲۱ دسامبر ۲۰۲۲ (فرانسه)

مدت زمان

۱۴۷ دقیقهکشور

  • ایتالیا
  • بلژیک
  • فرانسه

زبانایتالیایی

۸ کوه (ایتالیایی: Le otto montagne) یک فیلم درام ایتالیایی زبان محصول ۲۰۲۲ به کارگردانی فلیکس ون گرونینگن و شارلوت واندرمیرش می باشدکه فیلمنامه را از رمانی به همین اسم اثر پائولو کوگنتی اقتباس کرده است. این فیلم دوستی دو مرد را به نمایش می‌کشد که دوران کودکی خودشان را با هم در دهکده‌ای دوری در آلپ می‌گذرانند و بعددر بزرگسالی بار دیگر به هم می‌پیوندند. این فیلم برای نخستین باردر جشنواره فیلم کن در ماه مه ۲۰۲۲ به نمایش درآمد.[۱]

قالب[ویرایش]

  • لوکا مارینلی در نقش پیترو
  • لوپو باربیرو در نقش پیترو جوان
  • آندره آ پالما در نقش پیترو نوجوان
  • الساندرو بورگی در نقش برونو
  • کریستیانو ساسلا در نقش برونو جوان
  • فرانچسکو پالومبلی در نقش برونو نوجوان
  • فیلیپو تیمی در نقش جیووانی
  • النا لیتی در نقش فرانچسکا
  • الیزابت مازولو در نقش لارا

تولید[ویرایش]

این فیلم به اندازه ۷ماه در کوه‌های آلپ کشور ایتالیا، تورین و نپال فیلمبرداری شد که در تابستان ۲۰۲۱ شروع شد.[۲][۳]

پذیرایی[ویرایش]

در وب‌سایت جمع‌آوری نقد راتن تومیتوز، این فیلم بر طبق ۱۴ نقد، ۹۳٪ تأیید و حد نسب امتیاز ۸٫۳۰/۱۰ را دارا می‌باشد.[۴]

منابع[ویرایش]

  1. ↑ Vivarelli, Nick (12 May 2022). "'The Eight Mountains' Directors Felix van Groeningen, Charlotte Vandermeersch Discuss Cannes Competition Title, Debut Trailer (EXCLUSIVE)". Variety. Retrieved 23 May 2022.
  2. ↑ Rosser, Michael (23 February 2021). "Felix van Groeningen to adapt Italian novel 'The Eight Mountains' for Wildside". Screen Daily. Retrieved 23 May 2022.
  3. ↑ "Press kit" (PDF). The PR Factory. Retrieved 23 May 2022.[پیوند مرده]
  4. ↑ "The Eight Mountains". Rotten Tomatoes. Retrieved 23 May 2022.

پیوند به بیرون[ویرایش]

  • هشت کوه در بانک اطلاعات اینترنتی فیلم‌ها (IMDb)

جری لوئیس

IMDbPro

همه موضوعات

جری لوئیس(1926-2017)

  • بازیگر
  • نویسنده
  • کارگردان

IMDbProستاره سنجرجوع به رتبه شود

جری لوئیس

یک جفت پلیس در حال تحقیق در مورد حمله مواد مخدر به یک صندوق مرموز بانکی برخورد می کنند.

پخش تریلر 2 : 22

اعتماد (2016)

40 ویدیو

99+ عکس

جری لوئیس (زاده 16 مارس 1926 - 20 اوت 2017) کمدین، بازیگر، خواننده، تهیه کننده فیلم، فیلمنامه نویس و کارگردان آمریکایی بود. او به خاطر شوخ طبعی خود در سینما، تلویزیون، صحنه و رادیو شناخته شده است. او در ابتدا با دین مارتین جفت شددر سال 1946، تیم کمدی معروف مارتین و لوئیس را تشکیل داد. علاوه بر کارهای محبوب این دو در کلوپ شبانه، آنها در یک سری فیلم های کمدی موفق برای پارامونت پیکچرز بازی کردند. لوئیس همچنین به خاطر تله تله‌های خیریه‌اش برای جمع‌آوری سرمایه و سمت رئیس ملی انجمن دیستروفی عضلانی (MDA) شناخته شده بود. لوئیس برنده چندین جایزه برای دستاوردهای یک عمر از جوایز کمدی آمریکایی، انجمن منتقدان فیلم لس آنجلس و جشنواره فیلم ونیز شد و دو ستاره در پیاده‌روی مشاهیر هالیوود داشت. او در سال 2005 جایزه فرمانداران آکادمی علوم و هنرهای تلویزیونی را دریافت کرد که بالاترین جایزه امی است. در 22 فوریه 2009، آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک جایزه بشردوستانه ژان هرشولت را به لوئیس اعطا کرد.جری در 20 اوت 2017 در لاس وگاس درگذشت.

بدنیا آمدن16 مارس 1926

فوت کرد20 آگوست 2017 (91)

اضافه کردن به لیست

عکس ها519

رابرت دنیرو و جری لوئیس در پادشاه کمدی (1982)

جری لوئیس و استلا استیونز در فیلم The Nutty Professor (1963)

تونی کورتیس، جری لوئیس، سوزانا لی، دنی ساوال و کریستین اشمیتمر در بوئینگ، بوئینگ (1965)

جری لوئیس، رابرت هاتون و هنری سیلوا در سیندرفلا (1960)

جری لوئیس، رابرت هاتون و هنری سیلوا در سیندرفلا (1960)

جری لوئیس، انگلبرت هامپردینک و مرلین مایکلز در نمایش انگلبرت هامپردینک (1969)

جری لوئیس و انگلبرت هامپردینک در نمایش انگلبرت هامپردینک (1969)

جری لوئیس و انگلبرت هامپردینک در نمایش انگلبرت هامپردینک (1969)

جری لوئیس و کیکو ماسودا در بانوی صورتی (1980)

کارول برنت و جری لوئیس در نمایش کارول برنت (1967)

جری لوئیس و جان لاند در دوست من ایرما (1949)

جری لوئیس در دوست من ایرما (1949)

شناخته شده برای:

جری لوئیس و استلا استیونز در فیلم The Nutty Professor (1963)

پروفسور دیوانه

6.6

  • پروفسور جولیوس کلپ
  • دوست عشق
  • 1963

رابرت دنیرو و جری لوئیس در پادشاه کمدی (1982)

پادشاه کمدی

7.8

  • جری لنگفورد
  • 1982

جانی دپ در رویای آریزونا (1993)

رویای آریزونا

7.2

  • لئو سویتی
  • 1993

جری لوئیس و دونا باترورث در جواهرات خانواده (1965)

جواهرات خانواده

6.2

  • ویلارد وودوارد
  • جیمز پیتون
  • اورت پیتون
  • 1965

وام

ویرایش کنید

بازیگر 75نویسنده 24کارگردان 25

موسیقی متن 28تهیه کننده 18بخش موسیقی 2خدمه اضافی 1خود 258با تشکر 13آرشیو فوتیج 130

IMDbPro

لویی دو فونس

IMDbPro

همه موضوعات

لویی دو فونس(1914-1983)

  • بازیگر
  • نویسنده
  • کارگردان

IMDbProستاره سنجرجوع به رتبه شود

لویی دو فونس در تاتوی (1968)

Bande-annonce را تماشا کنید [OV]

پخش تریلر 3 : 07

Le gendarme et les gendarmettes (1982)

22 ویدیو

99+ عکس

لویی ژرمن دیوید دو فونس د گالارزا در 31 ژوئیه 1914 در کوربووا فرانسه به دنیا آمد. پدرش که کارلوس لوئیس د فونس د گالارزا نام داشت، وکیل سابق سویل اسپانیا بود که یک الماس تراش شد. مادرش به نام لئونور سوتو رگوئرا اهل اسپانیا و پرتغال بود. لویی دو فونس جوان به طراحی و نواختن پیانو علاقه داشت. او تحصیل را رها کرد و در مشاغل مختلف، بیشتر به عنوان نوازنده پیانو جاز در Pigalle مشغول به کار شد، و هر بار که او خنده‌ای می‌کرد، مشتریانش را می‌خنداند. او یک سال در مدرسه بازیگری سایمون در رشته بازیگری تحصیل کرد. در آنجا او تماس های مفیدی برقرار کرد، از جمله دانیل گلینبین دیگران. در جریان اشغال پاریس در جنگ جهانی دوم، تحصیلات پیانو خود را در یک مدرسه موسیقی ادامه داد و در آنجا عاشق یک منشی به نام ژان دو موپاسان، خواهرزاده گی دو موپاسان، نویسنده شد . او عاشق "مرد جوانی بود که جاز مانند خدا می نواخت". آنها در سال 1943 ازدواج کردند و صاحب دو پسر در سال‌های 1944 و 1949 شدند. همسرش و دانیل گلین او را تشویق کردند تا اینکه توانست بر طردش غلبه کند. او اولین فیلم خود را در سال 1945 و در سن 31 سالگی انجام داد و در بیست سال بعد به ایفای حدود صد نقش سینمایی ادامه داد. لویی دو فونس در دهه 1960 پس از ایفای نقش در کمدی های بی نظیری مانندسه گانه Le gendarme de Saint-Tropez (1964) و Fantômas (1964) . او به طرز درخشانی یک پلیس بامزه فرانسوی را به تصویر کشید که بیش فعالی خنده دار، عصبانیت کنترل نشده و خنده های طعنه آمیز او جلوه ای بسیار کمیک ایجاد کرد. Funès در سال 1968 به عنوان محبوب ترین بازیگر فرانسه انتخاب شد و در دهه 1970 در اروپا محبوبیت زیادی داشت. او همچنین در طول دوران حرفه ای خود به عنوان یک ستاره سینما به بازی روی صحنه ادامه داد و برای کارهای صحنه ای خود در تئاتر کلاسیک فرانسه مورد تحسین قرار گرفت. فونس در ساخت اقتباس‌های سینمایی از نمایشنامه‌های تئاتری مانند «اسکار ادامه دارد» و «خسیس» مولیر، در میان نمایش‌های دیگر نقش داشت.لویی دو فونس که با نام مستعار "مردی با چهل چهره در دقیقه" شناخته می شود، قبل از اینکه اولین نقش های اصلی خود را به دست آورد، در بیش از هشتاد فیلم نقش آفرینی کرد و در نهایت به کمدین برجسته فرانسوی تبدیل شد. او با بازیگران اصلی فرانسوی آن زمان، از جمله ژان ماره و میلن دمژو در سه گانه فانتوماس، و همچنین ژان گابین ، فرناندل ، بورویل ، کولوش ، آنی ژیراردو و ایو مونتان همبازی شد . همکاری Funès با کارگردان Gérard Oury یک مجموعه به یاد ماندنی از Funès-Bourvil را ایجاد کرد. او همچنین با ژان ژیرو کار کرددر سریال معروف "ژاندارم" در انحراف از تصویر ژاندارم، فونس با کلود زیدی همکاری کرد که برای او شخصیت جدیدی پر از نکات ظریف و صراحت در آشپز باشی (1976) نوشت که مسلماً بهترین نقش اوست. فونس بیش از 130 نقش در فیلم و بیش از 100 نقش روی صحنه بازی کرد. از سال 1943 تا 1983 لویی دو فونس با ژان بارتلمی دو موپاسان ازدواج کرد. پسر آنها، اولیویه دو فونس ، قبل از اینکه در ایرفرانس خلبان شود، یک حرفه کوتاه بازیگری داشت، پسر دیگرش به نام پاتریک دو فونس.، پزشک پزشکی شد. لویی دو فونس همچنین یک پرورش دهنده گل رز بود، انواع گل رز به نام او "رز لوئیس دو فونس" نامیده شده است. او بر اثر سکته قلبی و عوارض سکته مغزی در 27 ژانویه 1983 در نانت فرانسه درگذشت. او در Cimetière du Cellier به خاک سپرده شد و یادبودی از او در باغ گل رز قلعه همسرش برپا شد.

بدنیا آمدن31 ژوئیه 1914

فوت کرد27 ژانویه 1983 (68)

اضافه کردن به لیست

عکس ها301

لویی دو فونس در من تارتاساتی (1959)

لویی دو فونس، سیچیو باربی، آلدو فابریزی و توتو در تارتاساتی (1959)

لویی دو فونس، آلدو فابریزی و توتو در تارتاساتی (1959)

لویی دو فونس و ژاک دوفیلو در تارتاساتی I (1959)

لویی دو فونس و ژاک دوفیلو در تارتاساتی I (1959)

لویی دو فونس و ژان بلانگر در تارتاساتی I (1959)

لویی دو فونس و ژان بلانگر در تارتاساتی I (1959)

لویی دو فونس و توتو در تارتاساتی (1959)

لویی دو فونس و توتو در تارتاساتی (1959)

لویی دو فونس و توتو در تارتاساتی (1959)

لویی دو فونس در من تارتاساتی (1959)

لوئیس دو فونس، کاتیا کارو، و توتو در تارتاساتی I (1959)

شناخته شده برای:

ماجراهای خاخام جیکوب (1973)

ماجراهای خاخام جیکوب

7.4

  • ویکتور پیورت
  • 1973

لویی دو فونس و کولوش در آشپز باشی (1976)

آشپز باشی

7.2

  • چارلز دوشمین
  • 1976

لویی دو فونس و میشل گالابرو در فیلم Le gendarme et les extra-terrestres (1979)

Le gendarme et les extra-terrestres

6.2

  • Le maréchal des logis-آشپز Ludovic Cruchot
  • 1979

Hibernatus (1969)

Hibernatus

6.6

  • هوبرت دی تارتاس
  • 1969

وام

زندگی الکتریکی لوئیس وین

زندگی الکتریکی لوئیس وین

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

زندگی الکتریکی لوئیس وین

کارگردانویل شارپ

تهیه‌کننده

  • آدام آکلند
  • اد کلارک
  • لیا کلارک
  • گای هلی

نویسنده

  • ویل شارپ
  • سایمون استفنسن

فیلم‌برداراریک ویلسون

تدوین‌گرسلینا ماکارتور

تاریخ‌های انتشار

۲۰۲۲کشور

  • انگلستان
  • ایالات متحده آمریکا

زبانانگلیسی

زندگی الکتریکی لوئیس وین (به انگلیسی: The Electric Life of Louis Wain)[۱][۲][۳] یک فیلم بیوگرافی آمریکایی از سال ۲۰۲۲ به کارگردانی ویل شارپ با بازی بندیکت کامبربچ، کلر فوی، آندره‌آ ریسبرو، شارون رونی، کریستال کلارک و توبی جونز است. این فیلم در ۱ ژانویه ۲۰۲۲ در انگلستان منتشر شد.

داستان[ویرایش]

این فیلم به زندگی نقاش معروف لوئیس وین (کامبربچ) و همسر او امیلی ریچاردسون (فوی) و رابطهٔ میان این دو می‌پردازد.

بازیگران اصلی[ویرایش]

  • بندیکت کامبربچ در نقش لوئیس وین
  • کلر فوی در نقش امیلی ریچاردسون-وین
  • جیمی دمتریو در نقش ریچارد کاتون وودویل، جونیور[۴]
  • آندره‌آ ریسبرو
  • توبی جونز
  • هیلی اسکوایرز
  • استیسی مارتین
  • جولیان بارات
  • شارون رونی
  • ایمی لو وود در نقش کلر[۵]
  • عدیل اختر
  • عاصم چودری
  • ایندیکا واتسون در نقش جوان فلیسی وین
  • سوفیا دی مارتینو در نقش جودیت
  • اولیویه ریشترز
  • کریستال کلارک

تولید[ویرایش]

فیلمنامه اصلی سایمون استفنسن برای فهرست برگزیده‌ترین فیلمنامه‌های تولید نشده بریتانیا در سال ۲۰۱۴ انتخاب شد.[۶]

فیلمبرداری از ۱۰ آگوست در لندن آغاز شد.[۷] در اوت ۲۰۱۹، هایلی اسکوایرز، استیسی مارتین، جولیان بارات، شارون رونی، ایمی لو وود، عدیل اختر و آسیم چودری به جمع بازیگران فیلم پیوستند.[۸]

منابع

مکاتبه

مکاتبه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

مکاتبه

کارگردانجوزپه تورناتوره

نویسندهجوزپه تورناتوره

بازیگرانجرمی آیرونز
اولگا کوریلنکو
شانا مک‌دونالد

موسیقیانیو موریکونه

فیلم‌بردارفابیو زاماریون

شرکت
تولید

وارنر بروز

تاریخ‌های انتشار

۱۴ ژانویه ۲۰۱۶

کشورایتالیا

زبانانگلیسی

هزینهٔ فیلم۱۳ میلیون یورو

مکاتبه (به انگلیسی: The Correspondence) فیلمی به کارگردانی جوزپه تورناتوره و محصول سال ۲۰۱۶ میلادی است. از بازیگران آن می‌توان جرمی آیرونز، اولگا کوریلنکو، و شانا مک‌دونالد را نام برد. موسیقی فیلم ساختهٔ انیو موریکونه است.[۱]

منابع[ویرایش]

  1. ↑ مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا. «The Correspondence». در دانشنامهٔ ویکی‌پدیای انگلیسی، بازبینی‌شده در ۲۴ ژانویه ۲۰۱۶.

پیوند به بیرون[ویرایش]

  • The Correspondence در بانک اطلاعات اینترنتی فیلم‌ها (IMDb)
  • مکاتبه در راتن تومیتوز

داده‌های کتابخانه‌ای ویرایش در ویکی‌داده

  • گروه انتشار موزیک‌برینز

زندگی الکتریکی لوئیس وین

زندگی الکتریکی لوئیس وین

زندگی الکتریکی لوئیس وین

کارگردانویل شارپ

تهیه‌کننده

  • آدام آکلند
  • اد کلارک
  • لیا کلارک
  • گای هلی

نویسنده

  • ویل شارپ
  • سایمون استفنسن

فیلم‌برداراریک ویلسون

تدوین‌گرسلینا ماکارتور

تاریخ‌های انتشار

۲۰۲۲کشور

  • انگلستان
  • ایالات متحده آمریکا

زبانانگلیسی

زندگی الکتریکی لوئیس وین (به انگلیسی: The Electric Life of Louis Wain)[۱][۲][۳] یک فیلم بیوگرافی آمریکایی از سال ۲۰۲۲ به کارگردانی ویل شارپ با بازی بندیکت کامبربچ، کلر فوی، آندره‌آ ریسبرو، شارون رونی، کریستال کلارک و توبی جونز است. این فیلم در ۱ ژانویه ۲۰۲۲ در انگلستان منتشر شد.

داستان[ویرایش]

این فیلم به زندگی نقاش معروف لوئیس وین (کامبربچ) و همسر او امیلی ریچاردسون (فوی) و رابطهٔ میان این دو می‌پردازد.

بازیگران اصلی[ویرایش]

  • بندیکت کامبربچ در نقش لوئیس وین
  • کلر فوی در نقش امیلی ریچاردسون-وین
  • جیمی دمتریو در نقش ریچارد کاتون وودویل، جونیور[۴]
  • آندره‌آ ریسبرو
  • توبی جونز
  • هیلی اسکوایرز
  • استیسی مارتین
  • جولیان بارات
  • شارون رونی
  • ایمی لو وود در نقش کلر[۵]
  • عدیل اختر
  • عاصم چودری
  • ایندیکا واتسون در نقش جوان فلیسی وین
  • سوفیا دی مارتینو در نقش جودیت
  • اولیویه ریشترز
  • کریستال کلارک
  • نقد فیلم زندگی الکتریکی لوئیس وین (The Electrical Life of Louis Wain)

    بندیکت کامبربچ در فیلم The Electrical Life of Louis Wain «زندگی الکتریکی لوئیس وین» نقش یک نقاش عجیب را بازی می‌کند؛ هنرمندی عاشق که گویا همیشه می‌خواست سراغ کارهایی غیر از نقاشی برود.

    A1-MCI

    حتی طی لحظاتی که فیلم The Electrical Life of Louis Wain نمی‌تواند به همه‌ی اهداف خود دست پیدا کند، خوش‌بختانه واضح به نظر می‌رسد که تیم سازنده نمی‌خواسته محصولی معمولی و بی‌هدف را تحویل مخاطب بدهد. از همان نخستین سکانس اثر هم پیدا است که چه ویل شارپ در مقام کارگردان و چه فیلم‌نامه‌ای که به وسیله خود او و سایمون استیونسون نوشته شد، به‌دنبال ارائه‌ی تجربه‌ی سینمایی بوده‌اند؛ نه روایت ساده‌ی داستان واقعی به شکلی که در انواع‌واقسام کتاب‌ها انجام می‌شود.

    برخلاف فیلم‌نامه که گاهی در ترکیب با کارگردانی خوب می‌درخشد و گاهی کشش خود را به شکل جدی از دست می‌دهد، نقش‌آفرینی بندیکت کامبربچ از ابتدا تا انتها قدرتمند است

    این جاه‌طلبی برای «تبدیل نشدن به یک فیلم بیوگرافی معمولی»، باعث‌وبانی شکل‌گیری بسیاری از نقاط قوت و صد البته بسیاری از نقاط ضعف فیلم زندگی الکتریکی لوئیس وین است. زیرا به‌عنوان یک نگرش سینمایی در روایت قصه، سرتاسر تجربه‌ی ارائه‌شده به مخاطب را تحت تاثیر قرار می‌دهد. برای نمونه از یک طرف طی بهترین سکانس‌های فیلم می‌بینیم که ترکیب عالی موسیقی و تدوین حساب‌شده‌ی اثر، تماشاگر را به ذهن یک هنرمند عجیب نزدیک می‌کند.

    در عین حال وقتی پرده‌ی دوم فیلم‌نامه قدم به قدم از نفس می‌افتد، سادگی و خسته‌کنندگی خود قصه بیشتر از حالت عادی به چشم می‌آید. زیرا این داستان واقعی مثل خیلی از داستان‌های واقعی دیگر، شامل بخش‌هایی است که نه می‌توان آن‌ها را از روایت حذف کرد و نه کشش به‌خصوصی دارند.

    در نتیجه وقتی به این لحظات می‌رسیم، کارگردان دیگر نمی‌تواند بهترین سکانس‌های اثر خود را ارائه بدهد و حتی چند تلاش او برای تزریق انرژی بیش از اندازه به این لحظات نیز جواب نداده‌اند. زندگی الکتریکی لوئیس وین یک مطالعه‌ی شخصیتی است که قصه‌گویی رمانتیک، گربه‌ها و به تصویر کشیدن کاراکتر خاص و عجیب را خوب می‌فهمد. اما کل قصه رمانتیک نیست، در همه‌ی دقایق فیلم گربه‌ها حضور ندارند و وقتی معمای کاراکتر عجیب حل می‌شود و مخاطب او را می‌شناسد، دیگر فیلم گویا نمی‌داند که برای قصه‌گویی باید به چه تکیه کند.

    بندیکت کامبربچ مشغول نقاشی در فیلم The Electrical Life of Louis Wain

    بهترین لحظات فیلم The Electrical Life of Louis Wain در دقایقی از راه می‌رسند که ما با کنجکاوی فراوان، مشغول تلاش برای سردرآوردن از شخصیت عجیب لوئیس وین هستیم؛ چه زمانی‌که او ناگهان برای اولین‌بار عشق را احساس می‌کند و چه وقتی که این هنرمند عجیب، سراغ امتحان کردن شانس خود در مسابقات بوکس می‌رود. هر زمان که اثر بیشتر مشغول حل کردن معمای این شخصیت است، بیننده‌ی هدف نمی‌تواند چشم از آن بردارد. ولی وقتی به اواسط فیلم می‌رسیم، معما دیگر حل شده است و The Electrical Life of Louis Wain درصد قابل توجهی از جاذبه‌ی خود را از دست می‌دهد.

    چرا؟ چون فیلم‌ساز به هیچ عنوان تمایلی به تعریف یک هدف مشخص برای او ندارد. لوئیس طی اکثر دقایق به‌دنبال رسیدن به نقطه‌ای مشخص نیست و موانع کاملا تعریف‌شده‌ای سر راه او قرار نمی‌گیرند. او به مانند شخصی می‌ماند که میان کوچه‌ها گم شده است و صرفا می‌دود تا بلکه سرپناهی بیابد؛ نه دونده‌ای که او را برای رسیدن به خط پایان تشویق کنیم. در نتیجه ساختار کلاسیک فیلم‌نامه‌های سرگرم‌کننده‌ی هالیوودی در این فیلم جایی ندارند و زمانی‌که The Electrical Life of Louis Wain از نقاط قوت اصلی خود فاصله می‌گیرد، آن‌چنان از لحاظ داستانی چیزی برای ارائه به تماشاگر باقی نمی‌ماند.

    کلر فوی (بازیگر سریال تاج) کنار بندیکت کامبربچ (بازیگر سریال شرلوک) مشغول نقاشی روی آینه در فیلم زندگی الکتریکی لوئیس وین

    یکی از ارزشمندترین نکات مثبت فیلم، دوری از هرگونه ستایش بیش از اندازه یا حمله به شخصیت اصلی است. The Electrical Life of Louis Wain نه قصد خارق‌العاده و بی‌نقص جلوه دادن لوئيس وین را دارد و نه به‌دنبال برچسب زدن به او است؛ برای همین تا حد یک ستایش‌نامه‌ی کوتاه در شبکه‌های اجتماعی یا چند جمله‌ی منفی در ویکیپدیا پایین نمی‌آید. خود این فیلم هم در رابطه با شخصیتی که به تصویر می‌کشد، کنجکاو شده است؛ نه او را بیش از اندازه بالا می‌برد و نه وی را به باد قضاوت می‌گیرد.

    در این پرتره‌ی باورپذیر از لوئيس وین، بندیکت کامبربچ باز هم خوش می‌درخشد. تعداد زیادی از سکانس‌های وابسته به رفتارهای غیرعادی در فیلم پیدا می‌شوند که او با استحکام، آن‌ها را کنترل می‌کند؛ تا نه مسخره به نظر برسند و نه کوبندگی و اغراق‌آمیزی عامدانه‌ی خود را از دست بدهند. همین هرنمایی به کمک نقش‌آفرینی‌های دیگر حاضر در فیلم هم آمده است. مثلا کلر فوی در نخستین دقایق حضور خود نمی‌تواند آن‌گونه که باید و شاید تبدیل به یک مهره‌ی اساسی در جلب توجه مخاطب بشود. ولی به محض آن که آتش بین امیلی و لوئیس شعله‌ور می‌شود، دیگر نمی‌توان چشم از جزئیات بازی او برداشت. چون مخاطب توانایی احساس کردن انرژی جریان‌یافته بین آن‌ها را دارد.

    شجاعت کارگردان در استفاده از قاب‌بندی‌های نامعمول و تِم اصلی آلبوم موسیقی متن آرتور شارپ هم به کمک فضاسازی‌ها می‌آیند تا بازیگرها کار خود را در بالاترین سطح انجام بدهند. در نتیجه فیلم The Electrical Life of Louis Wain فارغ از آن که از ابتدا تا انتها چه قصه‌ای را روایت می‌کند، طی بسیاری از لحظات به خوبی احساسات را انتقال می‌دهد؛ از غم کلیدی همراه‌شده با اتفاقات تلخ رخ‌داده برای خانواده تا هیجانی که شروع عشق با خود به همراه دارد.

    یک گربه سفید در آغوش بندیکت کامبربچ در فیلم زندگی الکتریکی لوئیس وین

    البته هرچه قدر هم که احساسات طی سکانس‌های کلیدی به خوبی منتقل بشوند، این حقیقت را نمی‌توان انکار کرد که عدم وجود پیوستگی ایده‌آل بین سکانس‌ها به چشم می‌آید. تاثیر این نکته را کجا می‌بینیم؟ وقتی که استفاده‌ی لایق تحسین فیلم از تکنیک‌های مختلف، ناگهان در ذهن تماشاگر کمی شلخته به نظر می‌رسد.

    اگر گربه‌ها، بندیکت کامبربچ و بیوگرافی‌های نامعمول را دوست دارید، در یک مرتبه تماشای The Electrical Life of Louis Wain درنگ نکنید

    اشتباه برداشت نشود؛ مشکل این نیست که فیلم The Electrical Life of Louis Wain نمی‌داند چگونه باید از صدای راوی روی حرکت شخصیت در جمعیت بهره ببرد. از قضا استفاده‌ی کارگردان از این تکنیک آشنا، مثال‌زدنی است. از آن سو سکانس‌های تقریبا خالی از دیالوگ متمرکز روی کات‌ها و موسیقی که می‌خواهند گذشته، حال و آینده‌ی شخصیت را به هم پیوند بدهند، جلوه‌ای جذاب دارند. ولی وقتی فیلم با پرش‌های زمانی گسترده و به شکل ظاهرا بی‌نظم سراغ استفاده از این دو مدل روایت می‌رود، از دور به نظر می‌رسد که نتوانست به یک فرم سینمایی و چارچوب داستانی دست پیدا کند.

    آیا این باعث می‌شود که مخاطبِ هدف از تماشای زندگی الکتریکی لوئیس وین لذت نبرد؟ اصلا و ابدا. اما قطعا باعث می‌شود که تعداد تماشاگرهای هدف این فیلم، به مراتب کمتر از حالت عادی باشد.

    زن و شوهر کنار یکدیگر با یک گربه در تابلو نقاشی فیلم The Electrical Life of Louis Wain

    قابی در فیلم The Electrical Life of Louis Wain که برای من ثابت‌کننده‌ی لیاقت این اثر برای یک بار تماشا شدن است؛ لحظه‌ای است که تصویر آرامش نقاش، معشوقه و گربه آرام‌آرام تبدیل به یک تابلو نقاشی می‌شود. این‌جا زندگی الکتریکی لوئیس وین نشان می‌دهد که میان این همه شلوغی به‌دنبال انجام چه کاری بود و چه خواسته‌ای را به‌عنوان یک بیوگرافی دنبال می‌کرد.

    انسان‌ها هر روز صحبت‌های زیادی را درباره‌ی افراد مختلف می‌شنوند. من و شما به تابلوها نگاه می‌کنیم و یک نفر نکته‌ای عجیب در رابطه با نقاش آن‌ها به ما می‌گوید؛ همان جملاتی که امکان ندارد شنونده صحت‌شان را زیر سؤال ببرد و تقریبا همه طی چند ساعت، آن‌ها را فراموش می‌کنند. بسیاری از بیوگرافی‌ها دقیقا تا سطح انجام همین کار تنزل پیدا کرده‌اند. آن‌ها نهایتا اطلاعاتی جالب را به شکلی جالب به مخاطب انتقال می‌دهند و فراموش می‌شوند.

    زندگی الکتریکی لوئیس وین به‌دنبال توضیح چگونگی شکل‌گیری تصاویر لوئیس وین یا ارائه‌ی شرح حال خشک‌وخالی او نیست. بلکه به‌دنبال یک یادآوری ساده از این حقیقت است که هر هنرمند قابل احترام، اول و آخر در حقیقت زندگی خود را داخل آثار گوناگون قرار داد. ما هیچ‌وقت نمی‌فهمیم که ذهن لوئیس چرا دستور ترسیم آن تصاویر از گربه‌ها به انگشت‌های او می‌داد. ولی حالا شاید بدانیم که چرا انقدر گربه‌ها و حداقل برای مدتی، زندگی را دوست داشت. همین زندگی با تمام بالا و پایین‌ها و تک‌تک لحظات خوش، عادی و تلخ درنهایت تبدیل به نقاشی شد. اکنون برویم و نقاشی‌های دل‌نشین و غریب وین از گربه‌ها را نگاه کنیم.

امیلی در پاریس

قسمت ۵ سریال امیلی در پاریس

امیلی در پاریس

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

امیلی در پاریس

ژانر

  • کمدی-درام
  • کمدی رمانتیک[۱]

سازندهدارن استار

بازیگران

  • لی‌لی کالینز
  • فیلیپان لروآ-بولیو
  • اشلی پارک
  • لوکاس براوو
  • ساموئل آرنولد
  • برونو گوئری
  • کامیل رازات

سازنده موسیقی متنجیمز نیوتن هاوارد

کشور سازندهایالات متحده

زبان‌(های) اصلی

  • انگلیسی
  • فرانسوی

شمار فصل‌ها۳

شمار قسمت‌ها۳۰

تولید

تهیه‌کننده‌های اجرایی

  • اندرو فلمینگ
  • تونی هرناندز
  • لی‌لی برنز
  • دارن استار

تهیه‌کننده‌ها

  • Stephen Joel Brown
  • Shihan Fey
  • جیک فولر
  • لی‌لی کالینز
  • Raphaël Benoliel

مکان تولیدایل-دو-فرانس، فرانسه

فیلم‌برداری

  • Steven Fierberg
  • الکساندر گروزینسکی

تدوین‌گران

  • Alex Minnick
  • Laura Weinberg
  • Jesse Gordon
  • John Rafanelli

دوربینتک دوربین

مدت۲۴–۳۴ دقیقه

تولیدکننده‌ها

  • دارن استار پروداکشنز
  • جکس مدیا
  • ام‌تی‌وی

توزیع‌کنندهنتفلیکس

پخش

شبکهٔ اصلینتفلیکس

انتشار اولیه۲ اکتبر ۲۰۲۰

پیوندهای بیرونی

Official website

امیلی در پاریس (به انگلیسی: Emily in Paris) یک مجموعه تلویزیونی اینترنتی آمریکایی در ژانر کمدی-درام و رمانتیک است که توسط دارن استار ساخته شده و برای نخستین بار از ۲ اکتبر ۲۰۲۰، در نتفلیکس پخش شد. در این سریال لی‌لی کالینز در نقش اصلی سریال یعنی امیلی، زنی آمریکایی که برای یک فرصت شغلی اتفاقی به پاریس سفر می‌کند حضور دارد. در آنجا او می‌کوشد تا در محل کارش موفق شود، حال آن که به دنبال عشق می‌گردد و یک درگیری فرهنگی نیز با روش پرورش میانه غربی «خسته‌کننده» خود تجربه می‌کند. از دیگر بازیگران آن می‌توان اشلی پارک، فیلیپان لروآ-بولیو، لوکاس براوو، ساموئل آرنولد، برونو گوئری و کامیل رازات را نام برد.

بازیگران[ویرایش]

  • لی‌لی کالینز در نقش امیلی کوپر، یک زن آمریکایی ۲۰ و چند ساله که برای شغل راهبرد رسانه‌های اجتماعی از شیکاگو به پاریس نقل مکان کرده
  • فیلیپان لروآ-بولیو در نقش سیلوی، رئیس سختگیر فرانسوی امیلی در پاریس
  • اشلی پارک در نقش مایندی چن، یک پرستار کودک و نخستین دوست امیلی در پاریس
  • لوکاس براوو در نقش گابریل، همسایه جذاب طبقه پایینی امیلی که یک سرآشپز است و امیلی به او علاقه‌ای عاشقانه دارد.
  • ساموئل آرنولد در نقش ژولین، همکار بسیار شیک پوش امیلی
  • برونو گوئری در نقش لوک، دیگر همکار دمدمی‌مزاج امیلی
  • کامیل رازات در نقش کامیل، دوست جدید امیلی و دوست‌دختر گابریل
  • کیت والش در نقش مدلین ویلر، رئیس امیلی در شیکاگو
  • ویلیام آبادی در نقش آنتوان لمبرت، مشتری امیلی که یک شرکت تولید عطر دارد

منابع[ویرایش]

  1. ↑ Shaffer, Claire (September 16, 2020). "Lily Collins Navigates a New French Life in 'Emily in Paris' Trailer". Rolling Stone. Retrieved October 4, 2020.
  • مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا. «Emily in Paris». در دانشنامهٔ ویکی‌پدیای انگلیسی، بازبینی‌شده در ۲۵ اکتبر ۲۰۲۰.

پیوند به بیرون[ویرایش]

مجموعه‌ای از گفتاوردهای مربوط به امیلی در پاریس در ویکی‌گفتاورد موجود است.

  • امیلی در پاریس در بانک اطلاعات اینترنتی فیلم‌ها (IMDb)

آیکون خرد

این یک مقالهٔ خرد مجموعه‌های تلویزیونی است. می‌توانید با گسترش آن به ویکی‌پدیا کمک کنید.

سی‌اس‌آی: میامی

سی‌اس‌آی: میامی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

سی‌اس‌آی: میامی

پوستر مجموعه تلویزیونی سی‌اس‌آی: میامی

سازندهآنتونی ای. زوکر
کارول مندنسون
آن دوناهوی

بازیگراندیوید کاروسو
امیلی پروتکتر
جاناتان توگو
رکس لین
اوا لاریو
عمر بنسون میلر
آدام رودریگوئز
ادی کیبریان
کندی الکساندر
سوفیا میلوس
روری کاکرین
کیم دلنی
راکموند دانبار
آمل امین
بتی بلیس

شمار فصل‌ها۱۰

شمار قسمت‌ها۲۳۲

تولید

مدت۴۰–۴۵ دقیقه

پخش

شبکهٔ اصلیسی‌بی‌اس (شبکه)

پیوندهای بیرونی

وبگاه

سی اس آی: میامی (به انگلیسی: C.S.I. Miami) نام یک سریال تلویزیونی پرطرفدار در ایالات متحده آمریکاست. این سریال در سال ۲۰۰۶–۲۰۰۷ نزدیک به ۱۷٫۱ میلیون بیننده داشت.[۱]

این سریال تلویزیونی که از شبکه سی بی اس آمریکا پخش می‌شود هم‌اکنون فصل دهم پخش خود را می‌گذراند.

سازنده این اثر آنتونی زوکر است، و سریال در مورد ماجراهای اداره پلیس شهر میامی در فلوریدا است.

جستارهای مربوط[ویرایش]

  • سی اس آی

منابع[ویرایش]

  1. ↑ «The Hollywood Reporter». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۵ اکتبر ۲۰۰۷. دریافت‌شده در ۲۲ ژانویه ۲۰۰۸.

پیوند به بیرون[ویرایش]

مجموعه‌ای از گفتاوردهای مربوط به سی‌اس‌آی: میامی در ویکی‌گفتاورد موجود است.

  • سی‌اس‌آی: میامی در بانک اطلاعات اینترنتی فیلم‌ها (IMDb)
  • وبگاه رسمی
  • وبگاهی دیگر

به من دروغ بگو

Lie To Me(به من دروغ بگو)

Lie To Me

Lie To Me

به من دروغ بگو

به من دروغ بگو

ژانردرام
جنایی

سازندهسموئل بام

بازیگرانتیم راثکلی ویلیامزبرندن هینزیارا شهیدیمونیکا ریموندولید زعیتر

آهنگ آغازBrand New Day خواننده: رایان استار

آهنگ پایانMr. Clean خواننده: گروه The Jam

کشور سازندهآمریکا

زبان اصلیانگلیسی

شمار فصل‌ها۳

شمار قسمت‌ها۴۸

تولید

تهیه‌کننده‌هاسموئل بام (فصل ۱–۲)
تیم راث (فصل ۳)

تدوین‌گراندوون گرین
دیوید پست
دیوید سی. کوک
گیب جف
تام نابل
سوزی المیگر

تولیدکننده

  • پاگودا پیکچرز (بتکده تصاویر)
  • ساموئل بام پروداکشنز (محصولات ساموئل بام)
  • ایمجن اینترتیمنت (تصور سرگرمی)
  • میدکید پروداکشنز (محصولات میدکید)
  • ۲۰ سنتری فاکس تله ویژن (تلویزیون فاکس قرن بیستم)

پخش

شبکهٔ اصلیشبکه تلویزیونی فاکس

انتشار اولیه۲۱ ژانویه ۲۰۰۹ –
۳۱ ژانویه ۲۰۱۱

به من دروغ بگو (به انگلیسی: Lie to Me) نام یک مجموعه تلویزیونی جنایی درام آمریکایی است که اولین بار ۲۱ ژانویه ۲۰۰۹ از شبکه فاکس پخش شد.
در این مجموعه، دکتر کَل لایتمن (تیم راث) و همکاران وی در گروه لایتمن، قراردادهای کاری را برای کمک کردن طرف‌های سوم (مانند مقام‌های قضایی فدرال و محلی) در پیدا کردن حقیقت قبول می‌کنند. دکتر لایتمن و همکارانش متخصص زبان بدن هستند و همه احساس‌ها و عواطف و دروغ‌های دیگران را با توجه به صدا، حرکات صورت و بدن تشخیص می‌دهند. محوریت فیلم روی تشخیص حقیقت و انگیزه‌های افراد از روی زبان بدن است.[۱]

جوایز[ویرایش]

مجموعه تلویزیونی به من دروغ بگو دو بار نامزد جوایز برگزیده مردم شد و هر دو جایزه را به دست‌آورد.

  • جوایز برگزیده مردم ۲۰۰۹: جایزه به تیم راث بعنوان مبارز محبوب جرم و جنایت.
  • سی و هفتمین دوره جوایز برگزیده مردم ۲۰۱۱: مجموعه تلویزیونی درام جنایی مورد علاقه

نامزد دریافت جایزه[ویرایش]

  • جوایز امی ساعات پربیننده برای دکور تحسین‌برانگیز

منابع[ویرایش]

  1. ↑ مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا. «Lie to Me». در دانشنامهٔ ویکی‌پدیای انگلیسی، بازبینی‌شده در آوریل ۲۰۱۱.

آیکون خرد

این یک مقالهٔ خرد تلویزیون است. می‌توانید با گسترش آن به ویکی‌پدیا کمک کنید.

بهترین فیلم های راسل کرو؛ معرفی ۱۵ فیلم برتر

بهترین فیلم های راسل کرو؛ معرفی ۱۵ فیلم برتر

آخرین بروزرسانی: ۹ آذر ۱۴۰۰

راسل کرو یکی از محبوب‌ترین بازیگران هالیوود است که ملیتی استرالیایی دارد. بهترین فیلم های راسل کرو را می‌توان تقاطع، مدرک، نفوذی، گلادیاتور و … دانست.

فیلم‌های راسل کرو

ستاره | سرویس هنر – راسل کرو (Russell Crowe) برای بسیاری از دوستداران سینما نامی آشناست. این بازیگر مشهور استرالیایی به واسطه فیلم‌هایی مانند گلادیاتور به محبوبیت رسید و هنوز هم در سینما فعالیت دارد. در ادامه، ابتدا بیوگرافی مختصری از این بازیگر نام آشنا را ارائه می‌کنیم و سپس ۱۵ فیلم برتر این بازیگر برجسته تاریخ سینما را با هم مرور خواهیم کرد که قطعا بخشی از بهترین فیلم‌های «راسل کرو» است و نه همه‌ی آن!

پیشنهاد ستاره

چیستان | آن چیست که من می‌روم و او خواهد ماند؟

عکس‌های جنجالی و جدید از مهشید جوادی بازیگر بچه مهندس

حدس عکس کودکی؛ این عکس مربوط به کودکی کدام مداح معروف ایرانی است؟

۳۷ مدل دستبند زنانه جواهری لوکس ۱۴۰۲ ظریف و درخشنده

بهترین فیلم های راسل کرو

بیوگرافی

راسل کرو (Russell Crowe) بازیگر و تهیه کننده نیوزلندی تبار سینما، زاده هفت آوریل ۱۹۶۴ در شهر ولینگتون نیوزلند و دارای ملیتی استرالیایی است. او که از خانواده‌ای هنرمند بود، اولین تجربه بازیگری اش را در شش سالگی داشت. کرو در اوایل دهه هشتاد به عنوان موزیسین و نوازنده مشغول به کار شد، ولی چهار سال بعد موسیقی را رها کرد تا به حرفه خانواگیش یعنی سینما برگردد.

راسل کرو در سال ۱۹۹۰ اولین فیلم جدی اش را بازی کرد. دو سال بعد با یکی از بهترین کارهایش (رامپر استامپر) به شهرت رسید و در ۱۹۹۵ با فیلم برنده و بازنده، به طور رسمی وارد هالیوود شد. «گلادیاتور» کرو را تبدیل به چهره‌ای جهانی کرد و باعث کسب جوایز متعددی برای او شد. فیلم‌های او در هفت سال پیاپی نامزد جایزه بهترین فیلم سال شدند و شخص او اولین بار در ۱۹۹۹ برای فیلم نفوذی نامزد جایزه اسکار شد، و یک سال بعد برای گلادیاتور، جایزه بهترین بازیگر اسکار را از آن خود کرد. یک سال بعد ترش، یعنی در سال ۲۰۰۱ فیلم تحسین برانگیز ذهن زیبا، یک بار دیگر او را نامزد دریافت اسکار و فیلم را برنده بهترین فیلم اسکار کرد.

بهترین فیلم‌های راسل کرو به ترتیب سال تولید:

۱. (The Crossing (۱۹۹۰ تقاطع

  • IMDB: 7.3/10
  • کارگردان: جورج اوجیلوی

گذرگاه (تقاطع) در واقع دومین کار جدی راسل کرو در مقام بازیگری است. این درام رمانتیک استرالیایی، کرو را نامزد جایزه اکتا برای نقش اول مرد کرد. اکتا (AACTA) آکادمی هنر‌های سینمایی و تلویزیونی استرالیا شد که معادل اسکار است.

بهترین فیلم های راسل کرو

۲. (Proof (۱۹۹۱ مدرک

  • کارگردان: جوسلین مورهوس
  • IMDB: 7.3/10

فیلمنامه، فلسفه‌ی عجیب و قابل تاملی دارد. داستان عکاس نابینایی را شاهد هستیم که با تجربه‌ای که از کودکی یدک می‌کشد، مشکلات بزرگسالی اش رقم می‌خورد. تجربه‌ای که به او یاد داده دیگران از نابینایی اش سوء استفاده می‌کنند و به او دروغ می‌گویند. در این بین راسل کرو در نقش دوستی ظاهر می‌شود که عکسهایش را برایش توصیف می‌کند. نقشی که او را برنده اکتای بهترین نقش مکمل مرد کرد.

بهترین فیلم های راسل کرو

۳. (Romper Stomper (۱۹۹۲ رامپر استامپر

ماهیانه 30میلیون درآمد داشته باش

100% تضمینی

  • کارگردان: جفری رایت
  • IMDB: 6.8/10

این درام جنایی دهه نود، دقیقا همان چیزی بود که کرو برای شهرت جهانی به آن احتیاج داشت. یکی از بهترین فیلم‌های سینمایی درباره نئونازی‌ها! داستان گروه خشن و نژادپرستی در استرالیا که سرگروهی شان به «راسل کرو »سپرده شده بود. نئونازی‌های ملبورن، با خشونت آمیز‌ترین روش‌های ممکن رودرروی ویتنامی‌های ساکن این شهر قرار می‌گیرند و آنها در جهت تسویه حساب از این تبهکاران، وارد جنگی خونین می‌شوند. «راسل کرو » برای این فیلم برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد در اکتا و جشنواره بین المللی سیاتل شد.

بهترین فیلم های راسل کرو

۴. (L.A. Confidential (۱۹۹۷ محرمانه لس آنجلس

  • کارگردان: کرتیس هنسن
  • IMDB: 8.3/10

این فیلم جنایی اقتباس از رمانی به همین نام به قلم “جیمز آلوری” است که در سال ۱۹۹۰ منتشر شد. بازی‌ها و دیالوگ‌های درخشان فیلم، آن را تبدیل به اثر شاخصی کرده که ۹۹% از آرای مثبت منتقدان را به خود جلب کرد، بطوریکه نامزد دریافت ۹ جایزه اسکار شد و در گلدن گلوب هم خوش درخشید و همچنین در لیست ۱۰۰ فیلم برتر ژانر اکشن در تاریخ سینما قرار گرفت.

پس از درگیری افسران پلیس لس آنجلس با زندانیان مکزیکی که منجر به اخراج تعدادی از آن‌ها و قتل یکی از همین افسران اخراج شده شد، «راسل کرو» به عنوان افسر پلیس به شدت خشن و عصبی و تندمزاج در کنار همکار دیگرش که به نوعی بانی این اتفاق ناخوشایند بود، در پی گره گشایی قتل دوست و همکار سابق خود برمی آید.

بهترین فیلم های راسل کرو

۵. (The Insider (۱۹۹۹ نفوذی

  • کارگردان: مایکل مان
  • IMDB: 8.3/10

نفوذی قصه اش را از افشاگری یک برنامه تلویزیونی گفتگو محور و جنجالی برداشت کرده است. پرونده‌ای مشکوک درباره صنعت دخانیات و افشای اسرار هولناکی توسط یک کارمند (دانشمند) اخراجی که نقشش را «راسل کرو » بازی می‌کند، تریلر تاریک و خوش ساخت را پیش چشم مخاطب قرار می‌دهد.

حضور آل پاچینوی بزرگ کنار راسل کرو، آن هم به هدایت مایکل مان به کمک خلق تصاویری از ماجرایی واقعی، شاهکاری آفریده که تحسین منتقدان و مخاطبان را توامان رقم زده است. این اثر شایسته دریافت چندین جایزه از جشنواره‌های بین المللی مختلف شناخته شد که از آن جمله می‌توان به پنج جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد و کاندیدای هفت جایزه دیگر با عنوان بهترین بازیگر نقش اول مرد برای راسل کرو، اشاره کرد.

بهترین فیلم های راسل کرو

۶. (Gladiator (۲۰۰۰ گلادیاتور

  • کارگردان: ریدلی اسکات
  • IMDB: 8.5/10

درخشش آفریده‌ی حماسی – تاریخی ریدلی اسکات که از نظر بسیاری از منتقدین برترین اثر اوست، بر هیچ کس پوشیده نیست. فیلمی که موسیقی متن اش هم از بهترین‌های تاریخ سینماست. بازی تاثیر گذار کرو در این فیلم ، جایزه اسکار و نامزدی گلدن گلوب و چند جایزه معتبر جهانی را برایش به ارمغان آورد و فیلم، با کوله باری از جوایز متعدد در فهرست ۵۰ فیلم برتر تاریخ از نگاه مخاطبان قرار گرفت.

بهترین فیلم های راسل کرو

۷. (A Beautiful Mind (۲۰۰۱ ذهن زیبا

  • کارگردان: ران هاوارد
  • IMDB: 8.5/10

فیلمنامه‌ی برنده اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی، برگرفته از کتاب ذهن زیبا نوشتهٔ “سیلویا ناسار ” است. فیلمی که راسل کرو را کاندید اسکار و اکتای بهترین بازیگر نقش اول مرد و برنده بفتا و گلدن گلوب کرد. این درام جذاب بخشی از زندگی جان نَش، ریاضیدان برنده نوبل را روایت می‌کند. روایت درون و برون یک نابغه و ذهنی که گاه مثل اعداد و ارقامی که بر تخته می‌نویسد، آشفته و بی سامان است. این فیلم هم جوایز متعددی را در جشنواره‌های جهانی از آن خود کرد.

بهترین فیلم های راسل کرو

۸. (۲۰۰۳) Master and Commander: The Far Side of the World ناخدا و فرمانده: آخر دنیا

  • کارگردان: پیتر ویر
  • IMDB: 7.4/10

«ناخدا و فرمانده» بر اساس رمانی از پاتریک اوبرایان نوشته و تولید شده است. این فیلم با بهره گیری از عناصر مهمی، چون کیفیت تصویر و صدا و شخصیت پردازی‌های درست، نامزد دریافت ۱۰ جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی شد. زندگی دریانوردان در اوایل دهه هشتاد میلادی (زمان اشغال اروپا توسط ناپلئون) و مشکلات زندگی دریایی خصوصا در زمانی که کشتی مهمترین وسیله حمل و نقل بوده، از این اثر یک درام اکشن ماجراجویانه بسیار خوب ساخته است. «راسل کرو» در نقش کاپیتان جک اوبری برای این فیلم سراسر هیجان، نامزد جایزه گلدن گلوب و در دو انجمن منتقدان کاندید دریافت بهترین بازیگر نقش اول مرد شد.

بهترین فیلم های راسل کرو

۹. (Cinderella Man (۲۰۰۵ مرد سیندرلایی

  • کارگردان:ران هاوارد
  • IMDB: 8/10

تجربه بعدی کرو و هاوارد هم تجربه دلنشینی بود. فیلمی که تبدیل به ۵ فیلم برتر بوکس در هالیوود شد و یکی از بهترین فیلم‌های راسل کرو لقب گرفت. ماجرای بوکسوری که در رکود اقتصادی آمریکا، همه تلاشش را برای نجات خانواده انجام می‌دهد. درامی ورزشی احساسی که بسیار مورد استقبال قرار گرفت و کرو را بار دیگر نامزد گلدن گلوب و برنده اکتای بهترین بازیگر مرد کرد.

بهترین فیلم های راسل کرو

۱۰. (A Good Year (۲۰۰۶ یک سال خوب

  • کارگردان: ریدلی اسکات
  • IMDB: 7/10

ریدلی اسکات در همکاری مجدد با کرو، این بار یک کمدی-درام رمانتیک را به نمایش گذاشت. با مضمون ساده‌ای روبرو هستیم. قصه مردی که عمویش را از دست می‌دهد و املاک او را به ارث می‌برد. ولی این مضمون ساده به قدری خوب پرداخت شده که مخاطب را غرق دنیای شیرین و شاعرانه خود می‌کند. فیلمی سراسر عشق و لبخند با بازی‌هایی دلنشین و دوست داشتنی، که بعد از گلادیاتور خشمگین، چهره‌ی دیگری از این همکاری را به مخاطب نمایش می‌دهد.

بهترین فیلم های راسل کرو

۱۱. ۳:۱۰ to yuma – سه و ده دقیقه به یوما

  • کارگردان: جیمز منگولد
  • IMDB: 7.7/10

این فیلم وسترن جنایی، در واقع احیای باشکوه این ژانر در سینما در سال ۲۰۰۷ بود و اقتباسی از فیلمی قدیمی به همین نام است! ترکیب راسل کرو و کریستین بیل از یک داستان ساده و فاقد پیچیدگی، اثری در خور توجه ساخت. اثری که با هدایت خوب کارگردان در فضاسازی و خلق تصاویر زیبا بسیار موفق ظاهر شده و شاهکار موسیقی این فیلم، آن را نامزد دریافت جایزه اسکار کرد. چیزی که بیشتر از همه چیز در این فیلم به چشم می‌آید اجرای بی نقص راسل کرو است. تلاشی که از نگاه انجمن بازیگران با عنوان «عملکرد فوق العاده توسط یک بازیگر در یک فیلم» نامیده شد و شایسته تقدیر قرار گرفت.

بهترین فیلم های راسل کرو

۱۲. (American Gangster (۲۰۰۷ گنگستر امریکایی

  • کارگردان:ریدلی اسکات
  • IMDB: 7.8/10

توانایی‌های بالقوه کرو و اسکات کنار هم معمولا به خلق اثری در خور توجه می‌انجامد، حتی اگر گاهی به خلق کلیشه نزدیک شود. اثری که این بار با اقتباس از داستانی واقعی روی پرده رفته و به گفته کارگردان می‌خواسته کمی شبیه “پدرخوانده” باشد!

در این فیلم داستانی بر پایه‌ی نژادپرستی در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی روایت می‌شود که در واقع نقدی بر جامعه آمریکاست. راسل کرو در این فیلم نقش پلیس درستکاری را دارد که با شیوه خاص خود برای نابودی باند بزرگ قاچاق مواد مخدر که در حالت عجیب آن زمان، ریاستش به دست یک راننده سیاه پوست افتاده بود وارد عمل می‌شود. این فیلم کاندید دو جایزه اسکار شد.

بهترین فیلم های راسل کرو

۱۳. (The next three days (۲۰۱۰ سه روز آینده

  • کارگردان: پل هگیس
  • IMDB: 7.8/10

درام جنایی عاشقانه سه روز بعد، اقتباسی از فیلمی فرانسوی به نام «هرچیز برای او» است. کرو در نقش معلمی ظاهر می‌شود که مرد خانواده است. مردی که همسرش به جرم قتل در زندان است و از آنجایی که تلاشش برای اثبات بی گناهی او به جایی نمی‌رسد به فکر فراری دادنش می‌افتد. روایتی مهیج و پیچیده که بخش بزرگی از تاثیرش را مدیون بازی هنرمندانه راسل کرو است که از صورت یک معلم اتو کشیده به قهرمان آزادی بدل می‌شود. هرچند انتظارات از کارگردان اسکار بُرده اش، به مراتب بیشتر بود.

بهترین فیلم های راسل کرو

۱۴. (Les Misérables (۲۰۱۲ بینوایان

  • کارگردان: تام هوپر
  • IMDB: 7.6/10

اثر بی نظیر و فاخر ویکتور هوگو، این بار در قالب یک درام موزیکال بریتانیایی تولید و عرضه شده است و در هشت رشته کاندیدای دریافت جایزه اسکار و در سه رشته برنده این جایزه شد. همچنین سه گلدن گلوب و جوایز متعدد دیگری هم در کارنامه خود دارد. طراحی صحنه فوق العاده این اثر به همراه اجرای دیالوگ‌های آوازی زیبا و تاثیرگذار، فیلمی خوش ساخت را ارائه داده تا بار دیگر خاطره‌ی دلچسبی از بینوایان پیش روی مخاطب قرار گیرد. کرو در نقش ژاور، همان بازرس خشک و خشن و جدی در کمین ژان والژان ظاهر می‌شود. اجرایی که طبعا در سایه‌ی نقش‌های دیگر قرار گرفته است، ولی بواسطه همه قابلیت‌های فیلم، این اثر را هم در زمره بهترین فیلم‌های «راسل کرو» قرار می‌دهد.

بهترین فیلم های راسل کرو

۱۵. (The Nice guys (۲۰۱۶ مردان خوب

  • کارگردان: شین بلک
  • IMDB: 7.4/10

داستان کمیک جنایی اکشن «مردان خوب » در اواخر دهه هفتاد رخ می‌دهد. جایی که یک کاراگاه خصوصی دست و پا چلفتی (رایان گاسلینگ) روبروی یک بادیگارد شخصی (راسل کرو) قرار می‌گیرد و مساله‌ای این دو را در راهی مشترک همراه می‌کند.

شاید تماشای «راسل کرو» در یک فیلم که صرفا جهت خنده و سرگرمی تولید شده کمی عجیب به نظر برسد، ولی عجیب‌تر اینجاست که این اتفاق به بهترین شکل ممکن رخ داده و بیننده به شدت از یک فیلم مفرح کمدی لذت خواهد برد. «مردان خوب» شاید در زمره‌ی بهترین فیلم‌هایی که می‌شناسیم نباشد، ولی در کارنامه«راسل کرو » می‌تواند از بهترین هایش در این سال‌های اخیر به شمار آید.

بهترین فیلم های راسل کرو

سخن پایانی…

« راسل کرو » با اجرا‌های جسور و متفاوت ثابت کرده که توانایی ایفای نقش در هر ژانری را دارد. هرچند تجربه‌ی کارگردانی موفقی در آب شناس (The Water Diviner) نداشت و در سال‌های اخیر هم به قوت گذشته ظاهر نمی‌شود، ولی همواره بازی‌های درخشان و تاثیرگذارش در ذهن مخاطبین سینما حک شده است. یکی از ژانرهایی که به طور مکرر در فیلم‌های راسل کرو دیده می‌شود، ژانر جناییست، به همین خاطر از شما دعوت می‌کنیم تا به بهترین فیلم‌ های جنایی سال ۲۰۱۸ نیز نگاهی بیاندازید. فیلم‌های درخشان دیگری نیز از راسل کرو وجود دارد که در این لیست قرار نگرفته اند، پس لطفا شما هم از بهترین‌هایی که از این بازیگر مطرح سینما می‌شناسید برایمان بگویید.

بیشتر بخوانید:

  • معرفی بهترین فیلم های عاشقانه ۲۰۱۸
  • معرفی ۱۵ مورد از بهترین فیلم‌ های ۲۰۱۸

نفوذی (فیلم ۱۹۹۹)

نفوذی (فیلم ۱۹۹۹)

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

افشاگر

پوستر رسمی

کارگردانمایکل مان

تهیه‌کننده

  • مایکل مان
  • پیتر یان بروگه

نویسنده

  • اریک راث
  • مایکل مان

بر پایهمردی که زیاد می‌دانست
اثر ممارری برنر

بازیگران

  • آل پاچینو
  • راسل کرو
  • کریستوفر پلامر
  • دایان ونورا
  • فیلیپ بیکر هال
  • لیندسی کروس
  • دبی میزار

موسیقی

  • لیسا جرارد
  • پیتر بورک

فیلم‌برداردانته اسپینوتی

تدوین‌گر

  • ویلیام گلدنبرگ
  • پائول رابل
  • دیوید روزنبلوم

توزیع‌کنندهاستودیو سینمایی والت دیزنی

تاریخ‌های انتشار

  • ۵ نوامبر ۱۹۹۹

مدت زمان

۱۵۷ دقیقه

کشورایالات متحدهٔ آمریکا

زبانانگلیسی

هزینهٔ فیلم۶۸ میلیون دلار[۱]

فروش گیشه۶۰٫۲ میلیون دلار

افشاگر (به انگلیسی: The Insider) یک فیلم درام آمریکایی محصول سال ۱۹۹۹ است مایکل مان آن را کارگردانی کرده‌است و آل پاچینو، راسل کرو، کریستوفر پلامر، بروس مک‌گیل، دایان ونورا و مایکل گمبون از ستارگان اصلی فیلم هستند.

این فیلم بر اساس داستان ساخت یکی از قسمت‌های برنامهٔ گفتگو محور ۶۰ دقیقه (پخش شده/در حال پخش از شبکه سی‌بی‌اس آمریکا) ساخته شده‌است. این قسمت شصت دقیقه مربوط به افشاگری جفری ویگاند است که اطلاعات و افشاگری‌های مهمی دربارهٔ پشت پردهٔ صنعت تنباکو و دخانیات در ایالات متحده را برملا می‌کرد. این قسمت از برنامهٔ ۶۰ دقیقه ابتدا با حذف بخش‌هایی از آن در نوامبر سال ۱۹۹۵ میلادی بر روی آنتن رفت اما در فوریهٔ سال بعد به صورت کامل و بدون سانسور پخش شد.[۲]

این فیلم با بودجه‌ای ۶۸ میلیون دلاری ساخته شد[۱] اما تنها توانست ۶۰ میلیون دلار از سرمایه را بازگرداند. بر خلاف عدم اقبال از سوی مخاطبان، فیلم بازخوردهای غالباً مثبتی در میان منتقدین داشت و در بانک اطلاعات اینترنتی فیلم‌ها امتیاز ۷/۹ از ۱۰،[۳] و در راتن تومیتوز امتیاز ۹۶ از ۱۰۰[۴] را کسب کرد.

تولید[ویرایش]

با بودجه ای که 68 میلیون دلار تعیین شده بود، [۵] مان شروع به جمع آوری حجم عظیمی از اسناد برای تحقیق در مورد وقایع به تصویر کشیده شده در فیلم کرد: گزارش های خبری و رونوشت های برنامه 60 دقیقه در آن برهه از زمان. مان فیلمنامه فیلم چوپان خوب از اریک راث که درباره 25 نسخت تشکیل سازمان سیا را خوانده بود، راث را ترغيب کرد تا در نوشتن فیلمنامه فیلم جدیدش به او کمک کند. مان و راث چندین طرح کلی را با هم نوشتند و در مورد ساختار داستان صحبت کردند. راث بارها برای تحقیق با لوول برگمان مصاحبه کرد.

بعد از اینکه راث و مان اولین پیش نویس را با هم در بار یک رستوران در سانتا مونیکا نوشتند، راث به ملاقات وایگند رفت. وایگند در آن زمان همچنان زیر فشار قرارداد حفظ اسرار بود و برای مان و راث به تفسیر جزئیات رویداد نپرداخت. در برداشت اولیه راث وایگند را دارای شخصیت دفاعی توصیف کرد.

با پیش‌روی فرآیند نوشتن فیلمنامه راث و مان تصمیم به اضافه کردن دیالوگ‌ها و نوشتن سکانس‌ها با جزئیات ساختگی اما در خدمت روایت رویداد اصلی گرفتند. هیچکدام از آنها علاقه‌ای به ساخت یک مستند تمام نداشتند.

وال کیلمر مورد توجه مان برای نقش جفری وایگاند بود. اما تهیه کننده پیتر یان بروژ این نقش را به راسل کرو پیشنهاد داد. مان موفق به ملاقات کرو در آلاسکا و در تعطیلات یک روزه بازیگر شد و از او خواست صحنه هایی از فیلمنامه افشاگر را برای دو تا سه ساعت بخواند. راسل کرو صحنه مطلع شدن وایگند از پخش نشدن مصاحبه‌اش در 60 دقیقه را بازی کرد و مان را بسیار تحت تاثیر قرار داد. کرو، که در آن زمان فقط 33 سال داشت، از بازی در نقش فردی بسیار بزرگتر از خودش در زمانی که بازیگران خوب زیادی در آن رده سنی وجود داشت واهمه داشت.[۶]

راسل کرو، 1999


کرو برای این نقش 35 پوند (16 کیلوگرم) وزن اضافه کرد، خط موی خود را تراشید، موهایش را هفت بار دکلره کرد و روزانه چین و چروک و لکه های کبدی را روی پوستش اعمال می کرد تا خود را به وایگند در اواسط پنجمین دهه زندگیش تبدیل کند.

از طرفی آل پاچینو تنها گزینه مان برای بازی در نقش لوول برگمان بود. او می خواست مخاطب نقشی را از پاچینو ببیند که تا به حالدر فیلمی ندیده بود. پاچینو که قبلاً در مخمصه با مان کار کرده بود، بیش از حد مایل بود که این نقش را بازی کند. برای تحقیق در مورد فیلم، مان و پاچینو با خبرنگاران مجله تایم معاشرت کردند و نیز زمانی را با ABC نیوز گذراندند. پاچینو برای ارائه بهتر نقش در واقع با برگمن ملاقات کرد.

پاچینو به مان پیشنهاد داد تا کریستوفر پلامر را در نقش مایک والاس انتخاب کند. پاچینو بارها این بازیگر کهنه کار را روی صحنه تئاتر دیده بود و از طرفداران پر و پا قرص کارهای پلامر بود. مان همچنین از دهه 1970 می خواست با پلامر کار کند. پاچینو به مان گفت که پلامر را در فیلمی از سیدنی لومت به نام عشق بازیگری تماشا کند و پس از آن او تنها انتخاب کارگردان برای بازی در نقش والاس بود – پلامر مجبور به تست بازیگری نبود. او با مان ملاقات کرد و پس از چندین گفتگو برای بازی در فیلم انتخاب شد.

بازخوردها[ویرایش]

راجر ایبرت از شیکاگو سان تایمز به فیلم سه و نیم ستاره از چهار ستاره داد و "قدرت آن در جذب، سرگرمی و خشم" را ستود.

دیوید آنسن از مجله نیوزویک نوشت: "مان احتمالاً می تواند فیلمی در مورد پرچ کردن سوزن بسازد. او با استفاده از یک بوم نقاشی بزرگ، بازیگران بزرگ شخصیت‌پرداز و فوق العاده را با چشم قوی خود در ترکیب‌بندی در هم می‌آمیزد، آن نوع از حماسه‌هایی را می‌آفریند که هالیوود عمده آنها را به سمت تلویزیون روانه ساخته - و به ما نشان می دهد که چگونه فیلم‌ها می توانند این کار را بهتر انجام دهند."[۷]

کوئنتین تارانتینو، The Insider را در فهرست 20 فیلم برتر خود قرار داد که پس از 1992 (سال آغاز حرفه او) ساخته شده‌اند.[۸]

بازیگران[ویرایش]

  • آل پاچینو در نقش لوول برگمن
  • راسل کرو در نقش جفری ویگند
  • کریستوفر پلامر در نقش مایک والاس
  • دایان ونورا در نقش لیان ویگند
  • فیلیپ بیکر هال در نقش دان هویت
  • لیندسی کروس در نقش شارون تیلر
  • دبی میزار در نقش دبی د لوکا
  • رنه اولستاد در نقش دبورا ویگند
  • هلی آیزنبرگ در نقش باربارا ویگند
  • استیون توبولوسکی در نقش اریک کلاستر
  • کلم فیور در نقش ریچارد اسکراگز
  • بروس مک‌گیل در نقش ران موتلی
  • جینا گرشان در نقش هلن کاپرلی
  • مایکل گمبون در نقش توماس زاندفور
  • ریپ تورن در نقش جان اسکانلن
  • کلیف کرتیس در نقش شیخ فدل‌الله
  • Gary Sandy در نقش وکیل زاندفور
  • راجر بارت در نقش مدیر هتل
  • Jack Palladino در نقش خودش
  • مایک مور در نقش خودش

جونگ یی

جونگ یی

جونگ یی

پوستر تبلیغاتی

هانگول정이

لاتین‌نویسی اصلاح‌شدهJeongi

کارگردانیون سانگ-هو

نویسندهیون سانگ-هو

بازیگران

  • کانگ سو-یون
  • کیم هیون جو
  • ریو کیونگ-سو

شرکت
تولید

کلایمکس استودیو[۱]

توزیع‌کنندهنتفلیکس

تاریخ‌های انتشار

  • ۲۰ ژانویه ۲۰۲۳

مدت زمان

۹۹ دقیقه

کشورکره جنوبی

زبانکره‌ای

هزینهٔ فیلم۲۰ میلیارد وون[۲]

جونگ یی (کره‌ای: 정이؛ انگلیسی: JUNG_E) یک فیلم علمی تخیلی محصول کره جنوبی سال ۲۰۲۳ به کارگردانی و نویسندگی یون سانگ-هو و با بازی کانگ سو-یون، کیم هیون جو و ریو کیونگ-سو است.[۳] این فیلم آخرین فیلمی بود که بازیگر کانگ سو-یون در آن ایفای نقش کرد و او پیش از انتشار این فیلم درگذشت.[۴] جونگ یی در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۳ در نتفلیکس منتشر شد.[۵][۶]

خلاصه داستان[ویرایش]

فیلم جونگ یی در سال ۲۱۹۴ میلادی واقع شده‌است و زمین در قرن بیست و دوم را به تصویر می‌کشد که به دلیل دگرگونی اقلیم قابل سکونت نیست و انسان‌ها مجبورند در پناهگاهی که برای آنها ساخته شده‌است، زندگی کنند. در این پناهگاه، هرج و مرج می‌شود و جنگ داخلی آغاز می‌شود.

بازیگران

سی‌اس‌آی: میامی

سی‌اس‌آی: میامی

۴۳ زبان

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

سی‌اس‌آی: میامی

CSI miami poster.jpg

پوستر مجموعه تلویزیونی سی‌اس‌آی: میامی

سازندهآنتونی ای. زوکر
کارول مندنسون
آن دوناهوی

بازیگراندیوید کاروسو
امیلی پروتکتر
جاناتان توگو
رکس لین
اوا لاریو
عمر بنسون میلر
آدام رودریگوئز
ادی کیبریان
کندی الکساندر
سوفیا میلوس
روری کوچرین
کیم دلنی
راکموند دانبار
آمل امین
بتی بلیس

شمار فصل‌ها۱۰

شمار قسمت‌ها۲۳۲

تولید

مدت۴۰–۴۵ دقیقه

پخش

شبکهٔ اصلیسی‌بی‌اس (شبکه)

پیوندهای بیرونی

وبگاه

سی اس آی: میامی (به انگلیسی: C.S.I. Miami) نام یک سریال تلویزیونی پرطرفدار در ایالات متحده آمریکاست. این سریال در سال ۲۰۰۶–۲۰۰۷ نزدیک به ۱۷٫۱ میلیون بیننده داشت.[۱]

این سریال تلویزیونی که از شبکه سی بی اس آمریکا پخش می‌شود هم‌اکنون فصل دهم پخش خود را می‌گذراند.

سازنده این اثر آنتونی زوکر است، و سریال در مورد ماجراهای اداره پلیس شهر میامی در فلوریدا است.

جستارهای مربوط[ویرایش]

  • سی اس آی

منابع

سریال اف بی آی: تحت تعقیب

سریال اف بی آی: تحت تعقیب

FBI: Most Wanted

96 % (3,093)

6.9 /10

مناسب برای بالای 18 سال

کارگردان:فرد برنر -کن گیروتی

محصول آمریکا - 2020 - با زیرنویس

  • اکشن
  • جنایی

2 فصل و 25 قسمت

دنبال میکنم

ورود و تماشا

1 ویدیو

داستان سریال اف بی آی: تحت تعقیب

«اف بی آی: تحت تعقیب» سریالی در ژانر پلیسی - معمایی محصول سال 2020 است. داستان این سریال آمریکایی درباره یک مامور اف بی آی FBI است که ردیابی و دستگیری مجرمان را برعهده دارد.

درباره سریال اف بی آی: تحت تعقیب

سریال اف بی آی: تحت تعقیب به کارگردانی فرد برنر و کن گیروتی و آلکس چپل در سال 2020 ساخته شده است. این سریال محصول کشور آمریکا و در ژانر اکشن و جنایی می‌باشد. در این سریال جولین مک مان، کلان لاتز، راکسی اشترنبرگ، کیشا کاستل هیوز و ناتانئیل آرکند به هنرمندی پرداخته‌اند.

نمایش بیشتر

۱۰ پلیس سرسخت دنیای سینما

۱۰ پلیس سرسخت دنیای سینما

امیرحسین اشرفیامیرحسین اشرفی

۱۶ خرداد ۱۴۰۲ | ۱۸:۳۰۱۶ خرداد ۱۴۰۲زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۲ دقیقه

درست زمانی که آخرین پوکه‌های داغ گلوله روی زمین می‌ریزند و به‌نظر می‌رسد که آدم بد‌های فیلم پیروز خواهند شد، پلیس‌های سرسخت و جسور فیلم‌های اکشن وارد صحنه می‌شوند و با هر شلیک خود، دخل آدم‌های بد قصه را می‌آورند. ژانر اکشن اغلب با یکسری الگو‌های قهرمانی کلیشه‌ای ساخته می‌شود که می‌توان آن‌ها را در یک تفنگ‌چی ساده یا یک سرباز بازنشسته پیدا کرد. از بهترین نماد‌های این ژانر، یک پلیس سرسخت، بی‌احساس و جامعه‌گریز – در کل کله‌خر – است که همیشه سعی می‌کند خلاف جریان آب شنا کند و با ایده‌‍آل‌هایی که دارد سیستم فاسد حاکم بر دنیا را تغییر دهد. در کل، قهرمانان این داستان‌های اکشن و پلیسی، نه تنها از قدرت ذهنی خود برای پیروزی در مبارزات استفاده می‌کنند، بلکه قدرت فیزیکی بسیار زیادی نیز دارند.

بیشتر صحنه‌های فیلم، این پلیس‌ها را در حال پر کردن اسلحه‌ی محبوب و منحصربه‌فردشان می‌بینیم، در حالی که مأمور شده‌اند تا جنایت‌کاران و گاهاً مفسدین سازمان‌های دولتی را دستگیر کنند و در مواردی نیز خودشان در نقش قاضی و اجرا کننده‌ی حکم ظاهر می‌شوند. کافی‌ست که تنها یک پرونده‌ی جنایی را به یکی از این پلیس‌ها بدهید، چیزی جز مرگ نمی‌تواند آن‌ها را از رسیدن به اهداف‌شان و دستگیری آدم بد‌های ماجرا دور کند. زمانی که از سرسخت‌ترین پلیس‌های تاریخ سینما صحبت می‌کنیم، بی‌انصافی است که نام این ۱۰ پلیس شکست‌ناپذیر را از قلم بیاندازیم.

۱۰. دستکش آهنی – کلینت ایستوود (The Gauntlet – Clint Eastwood)

کلینت ایستوود علاوه بر بازیگری، کارگردانی اثر را نیز بر عهده داشت

  • کارگردان: کلینت ایستوود
  • بازیگران: کلینت ایستوود، سوندرا لوک، پت هینگل
  • تازیخ انتشار: ۱۹۷۷
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۴ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۴ از ۱۰

«بن شاکلی و محافظت از یک شاهد در برابر پلیس های فاسد، اوباش و خلافکاران».

در فیلم «دعوت به مبارزه» یا «دستکش آهنی»، کلینت ایستوود نقش یک افسر پلیس کارکشته به‌نام بن شاکلی را بازی می‌کند که مأمور می‌شود یک شاهد بسیار مهم که گاس (ساندرا بولاک) نام دارد را از لاس‌وگاس به فینیکس انتقال دهد. شاکلی سریعا متوجه شد که خطرات ویران‌گر زیادی او و گاس را در این مسیر تهدید خواهد کرد، زیرا شهادت گاس می‌تواند به ضرر خیلی‌ها تمام شود و بسیاری را به چنگال عدالت بسپارد.

در این مسیر، آن‌ها باید موانع بسیار بزرگی از جمله پلیس‌های فاسد، خلافکاران شهر و باند های تبهکاری بزرگ را پشت سر بگذارند تا به مقصد و هدف نهایی‌شان دست پیدا کنند. اگرچه در ابتدای فیلم، شاکلی نقش یک پلیس دائم‌الخمر و عبوس را بازی می‌کند اما وقایعی که در طول این انتقال مهم پشت سر می‌گذارند، از او انسانی می‌سازد که می‌تواند فساد سیستم پلیسی کشور و روابط بین مافیا و پلیس را افشا کرده و به فکر رسیدن به اهداف بالاتری در کار خود باشد.

تابلو شاسی طرح کلینت ایستوود 2

تابلو شاسی طرح کلینت ایستوود ۲

۱۷,۱۰۰ تومان

مشاهده و خرید

۹. تسخیر ناپذیران – شان کانری (The Untouchables – Sean Connery)

از چپ، اندی گارسیا، شان کانری، کوین کاستنر و چارلز مارتین اسمیت در نمایی از تسخیرناپذیران

  • کارگردان: برایان دی پالما
  • بازیگران: رابرت دنیرو، شان کانری، کوین کاستنر، اندی گارسیا
  • تازیخ انتشار: ۱۹۸۷
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۲ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰

«جیم مالون می‌داند که جواب چاقو را تنها با اسلحه می‌توان داد».

فیلم «تسخیر ناپذیران»، روایت‌گر داستان درگیری یک پلیس وظیفه‌شناس به‌نام الیوت نس با سردسته‌ی تبهکاران آل کاپون در شهر شیکاگو است. نس در ابتدای فیلم، تلاش می‌کند گروهی از پلیس‌های وظیفه‌شناس و صادق را دور خود جمع کند تا هزینه‌های خیانت را به حداقل برساند، به همین دلیل، به سراغ مالون، یک پلیس مسن و با تجربه در شیکاگو می‌رود.

شان کانری که شخصیت مالون را در این فیلم بازی می‌کند، در ابتدا، تمایلی به همکاری با نس نشان نمی‌دهد اما در ادامه، ثابت می‌کند که می‌تواند با سرسختی و شهامت خود، نه تنها در مقابل آل کاپون بایستد، بلکه فساد اداره پلیس شیکاگو را نیز افشا کند. حتی زمانی که در انتهای فیلم، توسط اطرافیان کاپون گیر می‌افتد، سرسختی و شجاعت خود را در آخرین لحظات زندگی‌اش با لبخندی دلنشین بار دیگر اثبات به اثبات می‌رساند.

مجموعه فیلم سینمایی جنگ ستارگان اثر جرج لوکاس

مجموعه فیلم سینمایی جنگ ستارگان اثر جرج لوکاس

۱۴۰,۰۰۰

تومان

فیلم سینمایی هری پاتر و یادگاران مرگ قسمت اول اثر کریس کلمبوس

فیلم سینمایی هری پاتر و یادگاران مرگ قسمت اول اثر کریس کلمبوس

۱۵,۵۰۰

تومان

خرید انواع فیلم سینمایی از دیجی‌کالا

مشاهده همه

۸. اسلحه‌ی مرگبار – مل گیبسون (Lethal Weapon – Mel Gibson)

مل گیبسون و دنی گلاور دو پلیس سرسخت اسلحه‌ی مرگبار

  • کارگردان: ریچارد دانر
  • بازیگران: مل گیبسون، دنی گلاور، جو پشی
  • تازیخ انتشار: ۱۹۸۷
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۰ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰

«مارتین ریگز، پلیس سرسختی که همواره آماده‌ی مرگ بود».

زمانی که مل گیبسون و دنی گلاور در یک فیلم پلیسی اکشن به عنوان نقش‌های اصلی در کنار هم قرار می‌گیرند، باید هم انتظار چنین اثر هیجان‌انگیزی را داشت! ریگز و مورتاگ دو دوست و همکار هستند که در یکی از شاهکار‌های پلیسی طول تاریخ به نام «اسلحه‌ی مرگبار» بازی می‌کنند. ریگز علاوه بر مهارت‌های پلیسی فوق‌العاده‌ای که داشت، یک تیرانداز حرفه‌ای هم بود که از هیچ شیوه و رفتار معمول یا غیر‌معمولی برای رسیدن به هدفش فروگذار نمی‌کرد. در واقع برای او هدف، وسیله را توجیه می‌کرد.

یکی از ویژگی‌های منحصربه‌فرد ریگز، غیرقابل پیش‌بینی و مرگبار بودن اعمال و رفتارش در مقابله با آدم بدهای داستان بود. این در حالی اتفاق می‌افتاد که مورتاگ مشتاقانه خبر بازنشستگی‌اش را انتظار می‌کشید. به نظر می‌رسد تنها نقطه‌ی مشترک بین این دو همکار قدیمی و راه حل این اختلاف عقیده بین آن‌ها، کشتن آدم بدها و دستگیری تبهکاران باشد!

کلاسور مدل مل گیبسون

کلاسور مدل مل گیبسون

۱۶۰,۰۰۰ تومان

مشاهده و خرید

۷. غارتگر ۲ – دنی گلاور (Predator 2 – Danny Glover)

دنی گلاور نقش پلیس سرسخت فیلم نابودگر را ایفا می‌کند

  • کارگردان: استیو هاپکینز
  • بازیگران: دنی گلاور، کوین پیتر هال، بیل پکستون
  • تازیخ انتشار: ۱۹۹۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۳۱ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۳ از ۱۰

«مایک هریگان، پلیس شجاعی که یک شکارچی فضایی را به تنهایی شکست داد».

قهرمان اصلی فیلم «غارتگر ۲» پلیسی به‌نام مایک هریگان (دنی گلاور) است که گروهی از کارآگاهان برجسته را برای مقابله با خشونت‌های گروهی کنترل نشده در لس‌آنجلس رهبری و هدایت می‌کند. زمانی که سروکله‌ی یک موجود فضایی در شهر پیدا شد که شر تمام خلافکاران را یکی یکی کم کرد، هریگان سراغ ماموریتی جدید و مهم‌تر رفت تا بفهمد چه کسی این قتل‌های وحشتناک را انجام داده است.

هریگان یکی از معدود افرادی است که با این موجود فضایی خطرناک روبرو شده و جان سالم به در برده است؛ پس می‌توان به او لقب سرسخت‌ترین پلیس لس‌آنجلس را داد. داستان زمانی به اوج خود رسید که هریگان در تعقیب و گریزی نفس‌گیر، توانست سفینه‌ی این موجود را پیدا کند، کاری که حتی آرنولد شوارتزنگر هم نتوانست از انجام آن جان سالم به در ببرد!

اکشن فیگور نکا مدل غارتگر

اکشن فیگور نکا مدل غارتگر

۲,۲۰۰,۰۰۰ تومان

مشاهده و خرید

ماسک مدل غارتگر DSK.N

ماسک مدل غارتگر DSK.N

۱۹۰,۰۰۰

۱۷۴,۸۰۰ تومان

مشاهده و خرید

  • بیشتر بخوانید: ۱۵ فیلم جذاب که می‌توانید با خانواده تماشا کنید

۶. مرد ویرانگر – سیلوستر استالونه (Demolition Man – Sylvester Stallone)

ساندرا بولاک و سیلوستر استالونه در نمایی از فیلم مرد ویرانگر

  • کارگردان: مارکو برامبیلا
  • بازیگران: سیلوستر استالونه، ساندرا بولاک، وسلی اسنایپس
  • تازیخ انتشار: ۱۹۹۳
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۲ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۲ از ۱۰

«جان اسپارتان، پلیسی که آرامش را به فیلم های اکشن دهه‌ی ۱۹۹۰ بازگرداند».

شخصیت جان اسپارتان که سیلوستر استالونه آن را بازی می‌کرد، به دلیل تاکتیک‌ها و روش‌های بسیار مخرب خود در مقابله با جنایت‌کاران لس‌آنجلس توانست لقب «مرد ویرانگر» را در سال ۱۹۹۰ به خود اختصاص دهد. اما زمانی که او را متهم به قتل کردند جان اسپارتان بدنش را منجمد کرد تا در آینده آزاد شود و دوباره بتواند با روش‌های مخصوص به خود تبهکاران را مجازات کند.

سال‌ها بعد، زمانی که سایمون فینیکس یکی از بدنام‌ترین جنایتکاران تاریخ از خواب انجمادی خود بیدار شد، شروع به ایجاد رعب و وحشت در شهر کرد که مقابله با او مستلزم بازگشت اسپارتان بود. اسپارتان در زمان خود، یکی از سرسخت‌ترین و شجاع‌ترین پلیس‌های شهر بود، به همین دلیل، دیدن شهامتش در زمان حال، میان پلیس‌های ترسو و منفعل لس‌آنجلس کمی عجیب می‌نمود.

اکشن فیگور طرح راکی مدل Rocky lll Limited

اکشن فیگور طرح راکی مدل Rocky lll Limited

مشاهده کالا

تابلو شاسی طرح سیلوستر استالونه رامبو کد bulud-fl246

تابلو شاسی طرح سیلوستر استالونه رامبو کد bulud-fl246

۷۴,۹۰۰ تومان

مشاهده و خرید

۵. جان سخت – بروس ویلیس (Die Hard – Bruce Willis)

جان ویک نقش پلیس سرسخت مجموعه فیلم‌های جان سخت را بر عهده داشت

  • کارگردان: جان مک‌تیرنان
  • بازیگران: بروس ویلیس، آلن ریکمن، بانب بدیلیا
  • تازیخ انتشار: ۱۹۸۸
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۴ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰

«جان مک‌کلین تمام معادلات بازی را به‌هم می‌زند».

در فیلم اکشن کلاسیک «جان سخت»، جان مک‌کلین با بازی درخشان بروس ویلیس، سعی دارد برای تعطیلات کریسمس به دیدن همسرش برود تا شاید بتواند روابط سرد خود با او را کمی بهبود بخشد. اما ناگهان گروهی از تبهکاران که نقشه‌ای از پیش تعیین شده داشتند شروع به تیراندازی می‌کنند و تعدادی از کارمندان فرودگاه را گروگان می‌گیرند. پلیس سرسخت و یک‌دنده‌ی داستان اما تنها با یک اسلحه‌ی جیبی و یک بی‌سیم توانست راه خود را از میان ده‌ها مرد مسلح باز کند و به گروگان ها برسد.

جان مک‌کلین در ادامه متوجه می‌شود که این فقط یک گروگان‌گیری ساده نیست و هدف اصلی تبهکاران پرت کردن حواس پلیس برای سرقت از خزانه‌ی دولتی است. هر زمان صحبت از مک‌کلین به میان می‌آید، دیگر آمار و احتمالات و یا شانس معنی پیدا نمی‌کنند زیرا او می‌تواند علی‌رغم شرایط نابرابر موجود، به هدف خود دست پیدا کند، حتی با این سن‌وسال!

فیلم سینمایی جان سخت 3 اثر بروس ویلیس

فیلم سینمایی جان سخت ۳ اثر بروس ویلیس

مشاهده کالا

۴. پلیس آهنی – پیتر ولر (Robocop – Peter Weller)

پلیس آهنی یکی از جذاب‌ترین پلیس‌های دنیای سینما را به تصویر می‌کشد

  • کارگردان: پل ورهوفن
  • بازیگران: پیتر ولر، لیزا گیبونز، نانسی آلن
  • تازیخ انتشار: ۱۹۸۷
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۱ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰

«نیمی انسان، نیمی ماشین. یک پلیس سرسخت تمام عیار».

«پلیس آهنی» ترکیبی بی‌نظیر از داستان‌های علمی – تخیلی و اکشن و داستان‌سرایی دیستوپیایی در یک مجموعه‌ی واحد است. زمانی که یکی از سرسخت‌ترین پلیس‌های دیترویت به‌نام الکس مورفی (پیتر ولر)، بی‌رحمانه توسط کلارنس بودیکر و گروهش به قتل می‌رسد، بدن بی‌جانش در آزمایشگاه تبدیل به یک سایبورگ مجری قانون به‌نام «روبوکاپ» یا همان «پلیس آهنی» مشهور می‌شود.

در ادامه، مورفی رفته رفته خاطرات گذشته را به یاد می‌آورد و حالا، پلیس آهنی داستان ما سعی در ردیابی قاتلان و تبهکارانی دارد که مسئول رقم خوردن وضعیت فعلی او هستند. مورفی در این فیلم، به مبارزه با باندهای تبهکار، روبات‌های غول‌پیکر و شرکتی که زندگی او را نابود کرده بود رفت و موفق شد جنایتکاران زمان خود را نابود کرده و انتقام زندگی از دست رفته‌‌اش را از آن‌ها بگیرد.

فیگور پلیس آهنی مدل Robocop 2014-B

فیگور پلیس آهنی مدل Robocop 2014-B

مشاهده کالا

۳. هری کثیف – کلینت ایستوود (Dirty Harry – Clint Eastwood)

کلینت ایستوود در نمایی از فیلم هری کثیف

  • کارگردان: دان سیگل
  • بازیگران: کلینت ایستوود، اندرو رابینسون، ویلیام پترسون
  • تازیخ انتشار: ۱۹۷۱
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۹ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰

«کالاهان، مرگ‌بارترین افسر سان‌فرانسیسکو».

شخصیت بازرس هری کالاهان در فیلم «هری کثیف» یکی از خارق‌العاده‌ترین نقش‌‌های کلینت ایستوود، و یکی از به‌ یادماندنی‌ترین و موفق‌ترین نقش‌آفرینی‌های وی در کل کارنامه‌ی حرفه‌ای و بازیگری او در هالیوود است. این فیلم در زمان اکران آن‌قدر موفق و پربیننده شد که ساخت چهار دنباله را برایش در پی داشت. داستان فیلم درباره‌ی هری، یک تیرانداز ماهر در غرب وحشی و بازرس اداره‌ی پلیس سانفرانسیسکو است که مأموریت داشت تا یک قاتل سریالی تک‌تیرانداز را دستگیر کند.

حتی محدودیت های حقوقی و سیاسی دهه‌ی ۱۹۷۰ هم نتوانست تغییری در تاکتیک‌های خشن، غیر‌معمول و سرسختانه‌ی هری در انجام ماموریتش ایجاد کند. اگرچه این فیلم انتقادات بسیاری را برانگیخت، اما شخصیت هری کالاهان نه تنها تأثیر مستقیمی بر تصویر ذهنی افراد از یک گاوچران واقعی داشت، بلکه توانست روند تکاملی فیلم های پلیسی بعد از خود را نیز تحت تأثیر قرار دهد.

مگنت طرح کلینت ایستوود مدل S1660

مگنت طرح کلینت ایستوود مدل S1660

۲۱,۰۰۰ تومان

مشاهده و خرید

۲. کبرا – سیلوستر استالونه (Cobra – Sylvester Stallone)

بریگیته نیلسن و سیلوستر استالونه در نمایی از فیلم کبرا

  • کارگردان: جرج پی کوزماتوس
  • بازیگران: سیلوستر استالونه، بریگیته نیلسن، برایان تامپسون
  • تاریخ انتشار: ۱۹۸۶
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۱۸ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۸ از ۱۰

«جنایت یک بیماریست و تنها درمانش کبراست».

یکی از شاخص‌ترین نقش‌آفرینی‌های سیلوستر استالونه بازی در نقش مامور پلیسی به‌نام ماریون کوبرتی یا «کبرا» در فیلمی به همین نام است. پلیسی وظیفه‌شناس و سرسخت در یک شهر شلوغ و کثیف که تا مرز هرج‌ومرجی افسار گسیخته پیش رفته و حالا او باید نظم را به آن بازگرداند. دنیایی که کبرا در آن زندگی می‌کند، جامعه‌ایست که هرروز در حال فروپاشی و ابتذال است، آن هم با خشونتی احمقانه و بی‌معنی که انجام آن توسط برخی از جنایت‌کاران و جوانان شهر پرستش می‌شود.

داستان فیلم درباره‌ی یک قاتل سریالی معروف به‌نام نایت اسلشر است که با جمع کردن گروهی از خلافکاران ماهر دور خود سعی دارد تا کبرا و شاهد بسیار مهمی که از او محافظت می‌کند را از بین ببرد. زیرا این شاهد که ساندرا بولاک نقشش را بازی می‌کند تنها کسی است که می‌تواند واقعیت را درباره‌ی این گروه خلافکار و تمام همدستانشان افشا کند. از بسیاری جهات، «کبرا» مظهر یک قهرمان کامل فیلم‌های اکشن دهه‌ی ۸۰ است. یک پلیس سرسخت، شجاع و قهرمان که به اجبار، علاوه بر خلافکاران و جانیان، باید در مقابل سیستم بوروکرات زمان خود نیز بایستد.

  • بیشتر بخوانید: ۶ اقتباس برتر از شخصیت جوکر در سینما و تلویزیون

تفنگ بازی مدل کلت کد c.1

تفنگ بازی مدل کلت کد c.1

۱,۹۹۰,۰۰۰

تومان

تفنگ اسباب بازی مدل Gatlin2

تفنگ اسباب بازی مدل Gatlin2

۲,۰۵۰,۰۰۰

تومان

خرید انواع تفنگ در دیجی‌کالا

مشاهده همه

۱. دِرِد – کارل اربن (Dredd – Karl Urban)

در تمام دقایق فیلم صورت کارل اربن با کلاه خودی سنگین پوشیده شده بود

  • کارگردان: پیت تراویس
  • بازیگران: کارل اربن، اولیویا ترلبی، لنا هیدی
  • تاریخ انتشار: ۲۰۱۲
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۰ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰

«او قانون‌گذار مگاسیتی است».

داستان فیلم «دِرِد» در یک شهر پر از جرم و خشونت و در آینده‌ای نزدیک اتفاق می‌افتد که در آن پلیس‌ها اجازه‌ی قضاوت، صدور و اجرای حکم را دارند. با توجه به این مسئله یک مأمور پلیس به همراه کار‌آموز خود تیمی را تشکیل می‌دهد تا به روش خودش یک گروه گنگستری که در کار تولید و توزیع داروهای خاصی هستند را از بین ببرد.

برخلاف فیلم «قاضی درد» تولید سال ۱۹۹۵ ، که تا حدودی سرگرم کننده اما پیش پا افتاده بود، «درد» محصول سال ۲۰۱۲ قهرمان اکشن «مگاسیتی وان» با بازی کارل اربن را به سطح کاملا جدیدی برد. اگرچه در ابتدا تنها وظیفه‌ی قاضی درد و همکارش قاضی اندرسون، رسیدگی به یک قتل معمولی در یکی از بلوک‌های شهر بود، اما در ادامه‌ی فیلم، در‌های این بلوک بزرگ به روی آن‌ها بسته می‌شود و هردوی آن‌ها با تعداد زیادی جانی و آدمکش که قصد جان‌شان را دارند، در آنجا گیر می‌افتند.

تنها وسیله‌هایی که قاضی درد و قاضی اندرسون برای مقابله با یکی از بی‌رحم‌ترین باندهای خلافکار شهر در این بلوک ساختمانی دارند تفنگ، کلاه ایمنی و زره منحصر به فرد و قدرتمندشان است که در برابر تقریبا هرچیزی از آن‌ها محافظت می‌کند و باعث پیروزی نهایی‌شان می‌شود. «درد» یکی از خیره‌سرترین پلیس‌های تاریخ سینماست که به عنوان یک نمونه‌ی کامل از عدالت به بیننده نشان داده می‌شود. یکی از بزرگ‌ترین و اصلی‌ترین شخصیت‌های ضدقهرمان کتاب‌های مصور ابرقهرمانی، که به هیچ وجه نمی‌توان شخصیت مزخرفش را نادیده گرفت!

کجا می‌روی آیدا؟

کجا می‌روی آیدا؟

۲۸ زبان

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

کجا می‌روی آیدا؟

Quo Vadis, Aida?.jpg

کارگردانیاسمیلا ژبانیچ

تهیه‌کنندهدامیر ابراهیموویچ
یاسمیلا ژبانیچ

نویسندهیاسمیلا ژبانیچ

بازیگرانیاسنا دیوریچیچ

فیلم‌بردارکریستین مایر

شرکت
تولید

دبلوکادا فیلم
دیجیتال کیوب
کوپ۹۹
ان ۲۷۹
ریزور فیلم پروداکشن
اکستریم اموشنز
ایندی پراد
توردن‌فیلم
سازمان رادیو و تلویزیون دولتی ترکیه

تاریخ‌های انتشار

  • ۳ سپتامبر ۲۰۲۰ (ونیز)[۱]

مدت زمان

۱۰۲ دقیقه

کشوربوسنی هرزگوین
رومانی
اتریش
هلند
آلمان
لهستان
فرانسه
نروژ
ترکیه

زبانبوسنیایی
انگلیسی
صربی-کروات
آلمانی

هزینهٔ فیلم۳٫۵–۴ میلیون یورو[۲][۳]

کجا می‌روی آیدا؟ (به انگلیسی: Quo Vadis, Aida?) یک فیلم جنگی درام به نویسندگی و کارگردانی یاسمیلا ژبانیچ است. این فیلم برای اولین بار در بخش اصلی هفتاد و هفتمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز به نمایش درآمد.

این فیلم نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی در نود و سومین دوره جوایز اسکار بود و در دسامبر ۲۰۲۱ به عنوان بهترین فیلم سال ۲۰۲۱ اروپا برگزیده شد.[۴]

پانویس[ویرایش]

  1. ↑ "Quo Vadis, Aida?". Venice Film Festival. Retrieved 29 August 2020.
  2. ↑ Blaga, Iulia (22 October 2018). "GRANTS: Romanian CNC Gives Biggest Grant to Minority Coproduction Quo Vadis, Aida!". filmneweurope.com. Retrieved 29 July 2020.
  3. ↑ Solomun, Zoran (30 August 2020). "„Quo Vadis, Aida?" – novi film Jasmile Žbanić". DW (به بوسنیایی). Retrieved 1 September 2020.
  4. ↑ Ponsard، Frédéric (۲۰۲۱-۱۲-۱۲). ««کجا می‌روی آیدا؟» به‌عنوان بهترین فیلم سال ۲۰۲۱ اروپا برگزیده شد». euronews. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۱۲-۱۳.‏

پیوند به بیرون[ویرایش]

  • Quo Vadis, Aida? در بانک اطلاعات اینترنتی فیلم‌ها (IMDb)

«کجا می‌روی آیدا» عنوان‌های اصلی جوایز فیلم اروپا ۲۰۲۱ را تصاحب کرد

علی ادیبعلی ادیب

۲۱ آذر ۱۴۰۰ | ۱۲:۴۹۲۲ آذر ۱۴۰۰زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۳ دقیقه

جوایز فیلم اروپا 2021

سی‌و‌چهارمین دوره از جوایز فیلم اروپا دیشب برگزار شد و مهم‌ترین جوایز مراسم به فیلم سینمایی «کجا می‌روی آیدا؟» (Quo Vadis, Aida?) ساخته یاسمیلا ژبانیچ رسید.

کجا می‌روی آیدا؟ روایتگر داستان تلاش زنی است برای نجات خانواده‌اش طی ماجرای مربوط به نسل‌کشی جنگ بوسنی که سال ۱۹۹۵ در واقعیت رخ داد. این اثر سینمایی برنده جایزه بهترین فیلم شد در حالی که جوایز بهترین کارگردانی را برای ژبانیچ و جایزه بهترین بازیگر زن را هم برای یاسنا جوریچیچ بازیگر اصلی همین فیلم به ارمغان آورد.

کجا می‌روی آیدا؟ از جمله نامزدهای بهترین فیلم بین‌المللی اسکار ۲۰۲۱ هم بود اما در آن مراسم رقابت را به فیلم دانمارکی «یک دور دیگر» (Another Round)‌ باخت.

  • برندگان جوایز فیلم اروپا ۲۰۲۰ مشخص شد؛ درخشش یک دور دیگر و وینتربرگ

بخش دیگری از مراسم که به نوعی با نامزدهای اسکار ۲۰۲۱ تداخل داشت مربوط به فیلم «پدر» (The Father) ساخته فلوریان زلر بود. آنتونی هاپکینز که پیش از این موفق شده بود اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی مرد را به دست آورد در مراسم جایزه فیلم اروپا هم به‌عنوان بهترین بازیگر مرد انتخاب شد. همچنین جایزه بهترین فیلم‌نامه مراسم دیشب برای فیلم‌نامه فیلم پدر به کریستوفر همپتون و فلوریان زلر رسید؛ درست مشابه مراسم اسکار که برای این دو اسکار بهترین فیلم‌نامه اقتباسی را در پی داشت.

یاسمیلا ژبانیچ

از میان فیلم‌های اروپایی نسبتا مطرح امسال که در مراسم دیشب به آن‌ها چندان توجهی نشد یا دست کم جوایز مهمی را به دست نیاوردند باید به «تیتان» (Titane) ساخته ژولیا دوکورنو برنده نخل طلای کن امسال، «دست خدا» (The Hand Of God) به کارگردانی پائولو سورنتینو، «کوپه شماره ۶» (Compartment No. 6) ساخته یوهو کاسمانن که همراه با فیلم قهرمان در جشنواره کن مشترکا برنده جایزه بزرگ شدند و «بدترین فرد در جهان» (The Worst Person In The World) به کارگردانی یواخیم تری‌یر اشاره کرد که بازیگر نقش اصلی زن آن پیش از این در جشنواره کن جایزه بهترین بازیگری را به دست آورده بود.

در عین حال بعضی آثار که در مجموع پیش از این جلب توجه چندانی نکرده بودند در جوایز فیلم اروپا بیشتر جلب توجه کردند. در این بخش می‌توان به مستند انیمیشن «فرار» (Flee) یوناس پوهر راسموسن اشاره کرد؛ مستندی درباره مردی به نام امین که گذشته‌‌ی تا پیش از این پنهان‌شده خود را مربوط به فرایند فرار از کشورش روایت می‌کند. این مستند هر دو جایزه بهترین مستند و بهترین انیمیشن را به خود اختصاص داد.

یاسمیلا ژبانیچ برنده فیلم اصلی مراسم با تصاحب این جایزه به سومین زنی تبدیل شد که تا به حال جایزه بهترین کارگردانی جوایز فیلم اروپا را به دست آورده‌اند. او در سخنرانی پس از دریافت جایزه‌اش فیلمش را به زنان و مادران سربرنیتسا (محل رخ‌دادن وقایع فیلم) تقدیم کرد.

ژبانیچ با اشاره به اینکه در جریان درگیری‌های آن سال سه نسل از مردان فقط به خاطر نام‌هایشان کشته شدند گفت: «زنان سربرنیتسا راهی برای ایجاد صلح در یک کشور ویران شده پیدا کردند. زنان همیشه باید آشفتگی‌هایی که توسط مردان ایجاد شده را جمع کنند. این جایزه را تقدیم می‌کنم به زنان سربرنیتسا و مادرانی که به ما آموختند چطور ویرانی را به عشق تبدیل کنیم. امیدوارم این جایزه همبستگی زنان، داستان‌های زنان و چشم‌اندازهای زنان در فیلم، سیاست و زندگی را تقویت کند.»

ژبانیچ این‌طور ادامه داد: «فیلم‌ها نیروی قدرتمندی به حساب می‌آیند که می‌توانند ما را دلسوز‌تر و خردمندتر کنند و به ما قابلیت بیشتری برای درک پیچیدگی‌های زندگی ببخشند. ما وظیفه داریم حقیقت را به مخاطبان خود عرضه کنیم. گرچه ممکن است سخت باشد و سودآورترین رویکرد ممکن هم نباشد اما به داستان‌های پیچیده‌تر نیاز داریم تا بتوانیم مخاطبان خود را برای دوران پیچیده‌ای که در پیش داریم آماده کنیم.»

مراسم سی‌و‌چهارمین دوره از جوایز فیلم اروپا به شکلی ترکیبی برگزار شد. در ابتدا قرار بود این مراسم در یک جشن کوچک با حضور فیزیکی مهمان‌ها برگزار شود اما این برنامه به دلیل اوج‌گیری بیماری کرونا در آلمان (محل برگزاری مراسم) دچار تغییر شد. با این اوصاف مراسم با ترکیبی از حضور بعضی مهمانان و مجریان به شکل فیزیکی و ارتباط آن‌ها با سایرین به شکل آنلاین برگزار شد.

می‌توانید در ادامه فهرست کامل برندگان امسال جوایز فیلم اروپا را بخوانید.

جوایز فیلم اروپا

فیلم کمدی شارماجی نامکین

دانلود فیلم هندی شارماجی نامکین با دوبله فارسی Sharmaji Namkeen 2022

فیلم کمدی شارماجی نامکین ۲۰۲۲ با کیفیت 1080p & 720p & 480p

دانلود فیلم شارماجی نامکین Sharmaji Namkeen 2022

نام: شارماجی نامکین – Sharmaji Namkeen | ژانر: کمدی، درام، خانوادگی | انتشار: 2022

زبان: دوبله فارسی + هندی | مدت‌ زمان: 119 دقیقه | زیرنویس فارسی: دارد

فرمت: MKV | محصول Amazon Prime | امتیاز: 8.5 از 10

خلاصه داستان:
فیلم شارماجی نامکین Sharmaji Namkeen 2022 داستانی ساده در مورد یک پیرمرد 60 ساله دوست داشتنی و مهربان است که به تازگی بازنشسته شده و…

«داستان تند و خنده‌دار ما»

«داستان تند و خنده دار ما» از قاب شبکه نمایشب

به گزارش خبرگزاری صداوسیما، این فیلم سینمایی کمدی ساخت کشور هنگ کنگ در سال ۲۰۲۲، در واحد دوبلاژ اداره کل تامین و رسانه بین‌الملل سیما به مدیریت اکبر هاشمی دوبله شده است.

فیلم «داستان تند و خنده‌دار ما» درباره آشپزی و راه اندازی یک کسب و کار خانوادگی در همین حوزه است. تند به عنوان یکی از مزه‌ها به موضوع اثر در ارتباط با آشپزی و خنده دار بودن قصه اشاره دارد. قهرمانان اصلی آن اعضای یک خانواده هستند که باوجود تمام فراز و نشیب‌ها در کنار یکدیگر می‌مانند.

شبکه نمایش پنجشنبه‌ها فیلم جدید خارجی پخش می‌کند

شبکه نمایش پنجشنبه‌ها فیلم جدید خارجی پخش می‌کند

شبکه نمایش پنجشنبه‌ها فیلم جدید خارجی پخش می‌کند

باکس فیلم‌های جدید خارجی پنج‌شنبه‌ شب‌ها در شبکه نمایش راه‌اندازی شده و هر هفته یک فیلم جدید دوبله و روانه آنتن می شود.

به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی شبکه نمایش سیما، فیلم جدید «داستان تند و خنده‌دار ما» از سینمای هنگ‌کنگ پنج‌شنبه این هفته از شبکه نمایش سیما روی آنتن خواهد رفت.

فیلم سینمایی «داستان تند و خنده‌دار ما» در واحد دوبلاژ اداره کل تامین و رسانه بین‌الملل سیما به مدیریت دوبلاژ اکبر هاشمی به همراه ۲۵ نفر گوینده دوبله شده است.

این فیلم سینمایی کمدی ساخت کشور هنگ‌کنگ در سال ۲۰۲۲ و قرار است از شبکه نمایش سیما پخش شود.

«داستان تند و خنده‌دار ما» یک فیلم طنز شاد درباره آشپزی و راه‌اندازی یک کسب و کار خانوادگی در همین حوزه است. تند به عنوان یکی از مزه‌ها به موضوع اثر در ارتباط با آشپزی و خنده‌دار بودن قصه اشاره دارد. قهرمانان اصلی آن اعضای یک خانواده هستند که به‌رغم تمام فراز و نشیب‌ها در کنار یکدیگر می‌مانند.

این فیلم در راستای دوبله و پخش فیلم‌های جدید خارجی از شبکه نمایش به مخاطبان این شبکه ارائه می‌شود.

فیلم سینمایی «داستان تند و خنده دار ما» پنجشنبه (۱۵ تیر ماه) ساعت ۲۳ روی آنتن شبکه نمایش سیما می رود.

انتهای پیام

فرهاد صفی‌نیا

فهرست

نهفتن

فرهاد صفی‌نیا

۱۰ زبان

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

فرهاد صفی‌نیا
فرهاد صفی‌نیا
زادهٔ۱۳۵۳
تهران، ایران
محل زندگیتهران، پاریس، لندن، لس آنجلس
ملیتایرانی
تحصیلاتکینگز کالج کمبریجنیو اسکولدانشگاه نیویورک
پیشهتهیه‌کننده و فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان
شناخته‌شده برایهمکاری با مل گیبسون در نگارش فیلم‌نامهٔ آخرالزمان
همسر(ها)لاورا ریگان (۲۰۰۷-اکنون)
صفحه در وبگاه IMDb

فرهاد صفی‌نیا فیلمنامه‌نویس و تهیه‌کننده و کارگردان فیلم ایرانی-آمریکایی است.

زندگی‌نامه[ویرایش]

در سال ۱۳۵۳ خورشیدی (۱۹۷۵ میلادی) در تهران به دنیا آمد. زمانی که او ۴ سال داشت به همراه خانواده‌اش به پاریس مهاجرت کردند و پس از مدتی برای ادامه زندگی به لندن رفتند. پس از به اتمام رسیدن تحصیلاتش در مدرسه «چارترهاوس» او برای تحصیل در رشته اقتصاد به کالج «کینگز کالج» کمبریج رفت و در آنجا به عنوان کارگردان و بازیگر در چندین تئاتر باشگاه هنرهای دراماتیک آماتور «دانشگاه کمبریج» به فعالیت پرداخت.

فرهاد پس از پایان تحصیلاتش در کالج «کینگز کالج»، کمبریج را به مقصد نیویورک سیتی ترک کرد و در آن شهر به تحصیل در رشته فیلم در دانشگاه «نیو اسکول» و دانشگاه هنر «تیش اسکول» پرداخت و در سال ۲۰۰۷ میلادی با لارا ریگان؛ بازیگر کانادایی ازدواج کرد.

فرهاد با وجود برخوردار بودن از استعداد بالای نویسندگی خیلی پرکار نبوده‌است. او در طول دوران فعالیت خود به عنوان نویسنده تنها نویسندگی فیلمنامه یک فیلم کوتاه، یک فیلم سینمایی و یک مجموعه تلویزیونی را برعهده داشته‌است.

فیلم کوتاه خارج از جعبه (Outside the Box) در سال ۲۰۰۱ میلادی نخستین پروژه‌ای است که صفی‌نیا در آن به عنوان نویسنده فیلمنامه و تهیه‌کننده فعالیت کرده‌است

پس از این فیلم کوتاه، فرهاد به مدت پنج سال از عرصه سینما به دور ماند تا اینکه در سال ۲۰۰۶ میلادی با نگارش فیلمنامه فیلم سینمایی مطرح و برجسته‌ای مانند آپوکالیپتو به این عرصه بازگشت.

آخرین ساخته او فیلم پروفسور و مرد دیوانه در سال ۲۰۱۹ است که مل گیبسون، شان پن، ناتالی دورمر و استیون دیلین در آن حضور داشته‌اند.

منابع

پروفسور و مرد دیوانه (فیلم ۲۰۱۹)

پروفسور و مرد دیوانه (فیلم ۲۰۱۹)

۲۲ زبان

ابزارها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

پروفسور و مرد دیوانه
The Professor and the Madman
The Professor and the Madman (film).png

پوستر فیلم

کارگردانفرهاد صفی‌نیا
تهیه‌کننده
فیلمنامه‌نویس
بر پایهجراح کروثورن
اثر سیمون منچستر
بازیگران
فیلم‌بردارکسپر تاکسن
تدوین‌گرجان گیلبرت

شرکت
تولید

تاریخ‌های انتشار

۱۰ می ۲۰۱۹ (ایالات متحده آمریکا)
کشور


* ایالات متحده آمریکا
* ایرلند

زبانانگلیسی
هزینهٔ فیلم$۲۵ میلیون[۱]

پروفسور و مرد دیوانه (انگلیسی: The Professor and the Madman) یک فیلم سینمایی محصول مشترک آمریکا و ایرلند در سبک درام به کارگردانی فرهاد صفی‌نیا است. این فیلم بر اساس کتابِ جرّاحِ کروتورن ساخته شده‌است.

داستان[ویرایش]

داستان این فیلم در مورد پروفسوری است که در سال ۱۸۵۷ تألیف کتاب فرهنگ انگلیسی آکسفورد را آغاز کرد و کمیتهٔ نظارت بر کتاب را رهبری می‌کرد و دکتر جراحی که بیش از ۱۰٫۰۰۰ لغت را پیشنهاد داد، آن‌هم زمانی که در تیمارستان نگهداری می‌شد.

بازیگران[ویرایش]

تولید[ویرایش]

بیست سال قبل از آغاز تولید این فیلم، مل گیبسون بر روی اقتباس از کتاب جراح کروثورن کار می‌کرد. گیبسون که در اصل برای کارگردانی این فیلم انتخاب شده بود، جایش را به همکار-نویسنده اش در فیلم آپوکالیپتو، یعنی فرهاد صفی‌نیا داد. فرهاد صفی‌نیا به عنوان کارگردان و مل گیبسون به عنوان بازیگر نقش جیمز موری تعیین شدند. در اوت ۲۰۱۶ شان پن به عنوان بازیگر نقش ویلیام چستر ماینر وارد پروژه شد. در همان اوت ناتالی دورمر و در سپتامبر همان سال یوان گریفید به بازیگران فیلم اضافه شدند.

فیلمبرداری پروژه در سپتامبر ۲۰۱۶ در دوبلین آغاز شد. در نوامبر ۲۰۱۶ مجموعه عکسی از استیو کوگان، لاورنس فاکس و جنیفر ایلی در حال فیلمبرداری همین پروژه منتشر شد که حاکی از حضور این بازیگران در فیلم بود.

در ژوئیه ۲۰۱۷ مل گیبسون شرکت ولتاژ پیکچرز را به عدم همکاری در تولید متهم کرد.

منابع[ویرایش]

  1. https://variety.com/2017/film/news/judge-rejects-injunction-professor-and-the-madman-mel-gibson-1202566835/

پیوند به بیرون[ویرایش]